سلیمان دیلمی می گوید: به امام صادق (ع)عرض کردم فلانی در عبادت و دیانت و فضیلت چنین و چنان است.فرمود:
عقلش چگونه است؟
گفتم نمی دانم.فرمود:
پاداش به اندازه عقل است.همانا مردی از بنی اسرائیل در یکی از جزایر که سبز و خرم و پر آب و درخت بود عبادت خدا را می کرد.یکی از فرشتگان از آنجا گذشت و عرض کرد به خدا که مقدار پاداش این بنده ات را به من نشان بده.ولی آن چیزی که خدا به او نشان داد نسبت به عمل او کم مفدار بود.خدا به فرشته وحی کرد که با او باش.
پس فرشته به صورت انسانی نزد آن مرد عابد آمد و نزد آن مرد رفت و خود را مرد عابدی معرفی کرد که برای عبادت به نزد او و آن جزیره آمده است.فرشته به مرد عابد گفت جای خوب و و پاکیزه ای برای عبادت داری.
مرد گفت .بله ولی اینجا فقط یک عیب دارد.
فرشته گفت چه عیبی ؟
مرد عابد گفت:
خدای ما دراین جزیره چهار پائی ندارد .اگر خدا خری در این جزیره می آفرید می گذاشتیم در این جزیره بچرد و این چمنزار ها حیف نشود.
خدا به فرشته وحی کرد ما به او به اندازه همین قدر عقل (فهم) او پاداش می دهیم..