دوباره شنبه شد ولی به در نگاه میکنم
ولی دوباره روز بعد کمی گناه میکنم
دلم گرفته می شود دوشنبه ها بدون تو
گلایه از ستاره و طلوع ماه میکنم
دوازده ستاره را سه شنبه میشمارم و
به انتظار یک نگاه نظر به راه میکنم
چهار شنبه می شود و قول میدهی که زود
شبانه های تیره را شبی پگاه میکنم
چه بعض ها که در گلو نشست و جابجانشد
نیامدی و درد و دل به چاه میکنم
و جمعه من به خاطر شکستن طلسم تو
کنار شمعدانیم به در نگاه میکنم
غروب شد نیامدی و مثل جمعه های قبل
به جای بغض در گلو دوباره آه میکنم
جمعه یعنی شوق یعنی انتظار
جمعه یعنی طاق ابروی نگار
جمعه یعنی یک غروب غصه دار
جمعه یعنی مهدی چشم انتظار
جمعه ها بر ما دعا دارد حبیب
در قنوتش یاد ما دارد حبیب
کاش یک روزی به دست دلبرم
سایه پرچم بیافتد بر سرم