از امروز غزه نه به شعر نیاز دارد، نه به داستان و نه وبلاگ نویسی و خروش وبلاگی. امروز دیگر غزه با نوشتن درست نمی شود. بجای خروش وبلاگی، باید خروشید بر اسرائیل.
امروز وقتی این خوک صفتی صهیون ها رو دیدم بی اختیار گریه ام گرفت، یا صاحب الزمان، تا کی زمانه اینچنین در زیر سم خوکان یهود له خواهد شد.
خاک بر سر اعراب که چراغ سبزشان این وحشیان زمانه را این چنین عاصی کرده است.
...و امروز عاشورا زودتر از هر سال دیگر فرا رسید، عاشورا ماها بود که فرا رسیده بود، و چون قافله حسین، یزیدیان در راه کربلای عصر حال بوده اند و امروز این کربلای حسینی در غزه نمود پیدا کرد. کربلای که در آن پیکر بی سر، طفل گلو بریده، دست برادری در دست برادری، جان دادند. امروز صدای وا مصیبتای عرشیان به پاست.آری امروز غزه، کربلاست.
دیگر نگویید خروش وبلاگی
شعار و راهپیمایی
از هر چه مرد است دل تنگ است
کاش فرا رسد مرد رویاها
گسترد عدل بر دنیاها
بشکند شیشه بی وجدانها
قطع کند ریشه بی غیرتها
در جهان گسترد مهر و آزادی
تا که دیگر نه چکد خون ز انسانها
آه آقا بیا که دیگر بس است
دنیای پر ذلت و رخوت بس است
ما دیگر دلمان تنگ شده است
یا بیا، یا جان ما هم بستان
آقای مهربانم
خود بیا دنیا بی تحمل شده است