این نوشته تقدیم به اقامون امام زمان من که چیزی ندارم جز یک دل شکسته و یک سری نوشته .......... نام خوب تو مرا از پل ها عبور می دهد.می دانم در برابر بزرگی روح تو چیزی در خور ندارم.اما بیا و دل شکسته ام را به مهر خود بنواز..... پیچک انتظار از دیوار دلم بالا می رود. پر از تمنا می شوم و پر از عطر خوش ریحانه که در سبزه زار وجود روییده است.پیچک انتظار چه غوغایی می کند!باز هم پر از تمنا می شوم پر از گل های سوسن و گل های نرگس.اینک از صدای پای ظهور است که سرشار می شوم سرشار از موج سرشار از ماه ستارگان و خورشید!قلبم از عشق درنگی می کند و در خیالم جبرییل را می بینم که سر از پا نشناخته می اید تا برای زمینیان م÷ده ای بیاورد.م÷ده امدن امامی که خداوند تمامی رحمتش را در وجود او ریخته است!مهدیا ! کوی تو کوی بیتابی فرشتگان است.کوی تو کوی شور و کوی سوز است.کوی تو کوی رکوع لاله هاست!کوی شیدایی یاس است!کوی شبنم بر گلبرگ ناز محمدی است!کوی تو کوی اب است!کوی باران کوی شستن چشم هایمان در جویباران!مهدیا کوی تو کوی قناری است کوی بال است..توی پریدن کوی تو کوی بی قراری در اسمان ابی است !پس اگر بیایی دلم کبوتر می شود... وقتی بیایی نرگس ها سبز خواهند شد و دیگر هیچ بهانه ای برای دلتنگی هایم نخواهم داشت...اگر بیایی پیش پایت زانو خواهم زد و فریاد بر می اورم اقا خوش امدی که زمین زمین توست .اگر بیایی و برای لحظه ای طعم شیرین در حظور تو بودن را بچشم تمام وجودم را فدایت می کنم ای ارزوی دیرین و ای امید چشم هایم!
منصور حسین آبادی پختگی عطر خود به همراه دارد.
زیبایی سرشاری به انسان هدیه میکند.
هوش به ارمغان میآورد، ذکاوتی در کمال.
تمام وجود را به عشق فرا میرویاند.
اکنون انسان تنها یک گُل عشق است.
هر حرکت عشق است و
هر بیحرکتی باز هم عشق;
زندگی عشق است و
مرگ باز هم عشق