اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هان! مبادا کسی که نمی داند، از فرا گرفتن شرم بدارد ؛ چرا که ارزش هرانسان، چیزی است که می داند . [امام علی علیه السلام]
کل بازدیدها:----555132---
بازدید امروز: ----104-----
بازدید دیروز: ----48-----
mansour13

 

نویسنده: منصور حسین آبادی
دوشنبه 88/6/2 ساعت 12:4 صبح

ماه مبارک

یکى از اوصاف ماه رمضان که در برخى از روایات و ادعیه بدان تصریح شده است, صفت
((مبارک)) است, اینک تعدادى از آنها را با هم مرور مى کنیم:

قال رسول الله (ص): ((قد جائکم شهر رمضان, شهر مبارک, شهر فرض الله علیکم
صیامه...)) رسول خدا (ص) فرمود: ماه رمضان به سوى شما آمد, ماه مبارک, ماهى که
خداوند روزه اش را بر شما واجب کرده است...

عن الامام على (ع) قال: ان رسول الله (ص) خطبنا ذات یوم فقال: ((ایها الناس انه
قد اقبل الیکم شهر الله بالبرکه والرحمه والمغفره...)) از امام على (ع) روایت شده
که فرمود: روزى رسول خدا (ص) چنین فرمود: مردم, ماه خدا همراه با برکت و رحمت و
مغفرت به شما روى آورده است...))

عن سلمان الفارسى قال: خطبنا رسول الله (ص) فى آخر یوم شعبان فقال: ((قد اظلکم
شهر رمضان شهر مبارک, شهر فیه لیله القدر خیر من الف شهر...)) در گزارشى از سلمان
فارسى آمده است: رسول خدا (ص) در آخرین روز ماه شعبان براى ما سخنرانى کرد و چنین
فرمود:

ماه رمضان, ماهى مبارک, ماهى که در آن ماه, شب قدر که از هزار شب برتر است, سایه
خود را بر شما گسترده است...

عن رسول الله (ص) انه کان یدعو اول لیله من شهر رمضان: ((الحمد الله الذى اکرمنا
به ایها الشهر المبارک...))از رسول خدا (ص) روایت شده که آن حضرت همیشه در شب
اول ماه رمضان این گونه دعا مى خواند: حمد و سپاس خدایى را که ما را به تو اى ماه
مبارک کرامت بخشید...

عن الصادق (ع) انه کان یقول فى آخر لیله من شعبان واول لیله من شهر رمضان:
((اللهم ان هذا الشهر المبارک الذى انزلت فیه القرآن وجعلته هدى للناس وبینات من
الهدى والفرقان قد حضر...)) از امام صادق (ع) روایت شده که آن حضرت در آخرین شب
ماه شعبان و در نخستین شب ماه رمضان این دعا را مى خواند: بارالها! این ماه مبارک
را که در آن قرآن, براى راهنمایى مردم, نشانه هدایت و جداکننده حق و باطل فرو
فرستاده شد, فرا رسید...

فراوانى اطلاق عنوان ((مبارک)) بر ماه رمضان در متون دینى موجب شده است که این
عنوان جزو مشهورترین اوصاف و عناوین این ماه شناخته گردد.


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
پنج شنبه 88/5/29 ساعت 1:42 صبح

 فواید روزه

روزه فواید جسمی و روحی فراوان دارد،
شفا بخش جسم و تو
ان بخش جان است، پاک کننده آدمی از
رذایل حیوانی، در ساختن فرد صالح و اجتماع بسامان بسیار موثر است، در
تهذیب و تزکیه نفس و رهاندن انسان از
روزمرگی و واماندگی در نیاز های تن تأثیر بسزایی دارد. فواید طبی و بهداشتی
روزه که از سودمندیهای کوچک این فریضه انسان ساز است ب
ه حدی است که شاید نیاز به توضیح و
تکرار نداشته باشد و بیشتر مردم کم و بیش از آن آگاهند. ما به اختصار به گوشه ای از
این فواید انسان ساز اشاره میکنیم: معده و دستگاه گوارش از اندام پرکار بدن
آدمی است، با سه وعده غذا که معمول مردم است؛ تقریباً در همه ساعات دستگاه گوارش به
هضم و تحلیل و جذب و دفع مشغول است. روزه باعث میشود از یکسو این اعضا استراحت کنند
و از فرسودگی
مصون بمانند و نیروی تازه ای بگیرند و
از سوی دیگر ذخایر چربی که زیانهای مهلکی دارند تحلیل رفته و کاسته
شوند.

 

 در روایات اسلامی حتی به فواید
جسمی روزه نیز تصریح شده تا برخی از سست عنصران، اگر نه با ایمان کامل لااقل با
توجه به فواید بهداشتی روزه این فریضه ثمر بخش را بجای آورند و از سودمندیهای
گوناگون
آن در حد خود بهره ور
شوند. پیامبر گرامی اسلام در همین رابطه فرموده اند: «صوموا تصحوا» روزه
بگیرید تا سالم بمانید. و نیز در روایات بسیاری پیشوایان گرامی اسلام فرموده
اند: «
معده آدمی خانه بیماریهای اوست و پرهیز از
غذا درمان آن است»

 بدیهی است آنگاه فواید بهداشتی
روزه بهتر به دست میآی
د که روزه دار امساک روز را با زیاده
روی در شب تلافی نکند، که پر خوری خود موجب زیانهای چشم گیری برای دستگاه گوارش
است. با پیشرفت دانش پزشکی، برخی از پزشکان و متخصصان دریافته اند که امساک از
خوردن و آشامیدن، عالی ترین روش درمانی است، یکی از پزشکان میگوید: « طرح
درمان به وسیله روزه بسیار چنان
معجزه آساست که بکار بستن آن مسیر، طرحها
و برنامه های طب عملی و جراحی را تغییر خواهد داد، زیرا روزه راه تازه ای به روی
دانش پزشکی میگشاید؛ و سلاح موثری برای مبارزه با بیماریها به این دانش میبخشد
سلاحی که  میتوان آن را از راههای گوناگون مورد استفاده قرار داد تا انسان را
در مبارزه با علت بیماریها برای بهبود بیماران به نتیجه مطلوب و آشکار رسانند.
»


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
چهارشنبه 87/7/10 ساعت 12:14 صبح

عید فطر مبارک باد

یک ماه گذشت ماهی که امد تا بوی خوشش تا یک سال دیگر روح و جانمان را عطر اگین کند ماهی گذشت که امده بود تا روح و قلبمان را از زنگارهای گناه و الودگی جلا دهد مصفایمان سازد و هر انچه را که در گذشته از بدی در خانه دلمان رسوخ کرده بود پاک کند از دروغها و تهمتها و گناهمان شرمسارمان سازد و بسوی توبه ازعصیانهایی که کرده بودیم رهنمونمان کند امده بود تا فاصله ی زیادی را که از معبود مهربانمان بواسطه خطای بسیار وناسپاسیها ایجاد شده بود کم کند.امده بود تا لذت نماز اول وقت را که حداقل شکرگذاری از محبوب یکتا یمان است وشیرینی تحمل یک روز گرسنگی و دوری از لذائذ و هوای نفس که حد اقل اثبات اطاعت از قادر مطلق است رابه ما بچشاند.امد تا از گذشته بدمان حالی خوش بسازد و اینده از شیطان نفس در امانمان سازد چه خوش ماهی بود چه مبارک ایام دلنشینی بود ماهی که در سی روز وجود تا ریک و زنگار گرفتمان و سیاهیهای درونمان و گناههای در خلوتمان را ارام ارام تمیز و پاکیزه کرد شست و جلایمان داد و معطرومنوربه عید خوش رمضان دعوتمان کرد...چه خوب است اینچنین باشد.....خدایا ایا قبول است طاعتم.....ایا توانست این ماه پر برکت وجود تاریک مرا صفا دهد....؟....ایا عمری دوری از استان توبا سی روز بندگی نا خالص من نزدیکترم کرد؟؟؟...ایا گرسنگیهای من اطاعتم را به اثبات رساند درحالیکه هوای نفسم همچنان افسار گسیخته مرا به هر سو کشاند‍‍‍؟‍‍‍........خدا وندا شرمسارم که عمرم را به رمضانی دیگر و قدری دیگر رساندی و فرصتی خوش بر من مهیا کردی اماخود میدانم و میدانی که تاریکیهای وجودم راضیافت رمضان نیزمنور نکرد...عید رمضان بر من میگزرد و من سزاوار عیدی رمضان نیستم....خجل و شرمسار ازناسپاسیهای خود در برابر این همه موهبت توگرچه رمضان رو به اتمام است اما من همچنان در عمق وجودم سوسوی بخشندگی و فضل توامیدوارم میکندو گرچه از قافله خوبان مانده ام اما چشمان اشکبارم به اسمان ابی تو دوخته است تا بنالم در پیشگاهت که اکنون محتاج ترینم به رحم و کرم و رحمانیت و مهربانی تو....

یا رب به من و روی سیاهم نظری....کز نیک نمانده در وجودم اثری

گر عفو تو شامل گنه کاران است....یا رب نبود ز من گنه کار تری

...و اکنون عید مبارک رمضان امد و خوشا انانکه تو شه ای نیک بر گرفتند و با دلی پاک وناب عید رمضان بشارت دهنده اطاعتشان خواهد شد و تا سالی دیگر بیمه رمضان همراهشان..

و....مبارک باد بر شمادوستان و یاران و مقبول درگاه حق اطاعت وعبادت خالصانه شما

عید فطر بر تمامی مسلمین و هموطنان و شما دوستان عزیزم مبارک باد...ملتمس دعایتان



    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
سه شنبه 87/7/2 ساعت 5:50 عصر


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
سه شنبه 87/7/2 ساعت 5:30 عصر

شب بیست و سوم : اعمال شب قدر را به جا آورده. امام صادق فرمود : هر کس سوره مبارکه عنکبوت را در این شب بخواند اهل بهشت است و حم دخان و روم خوانده شود . هزار بار سوره قدر وارد شده " خیلی مهم است " و دعاهایی که در این شب وارد شده بخواند

اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن " چنانکه مذکور شد " و بخواند اللهم امدد لی فی عمری و اوسع لی فی رزقی و اصح جسمی و بلغنی املی و ان کنت من الاشقیا فامحنی من الا شقیاو اکتبنی من السعداء فانک قلت فی کتابک المنزل علی نبیک صلواتک علیه و آله یمحو الله ما یشاء و یثبت و عنده ام الکتاب .

و هر چه می تواند قرآن بخواند و از خداوند فرج حضرت مهدی " عج " را بخواهد و برای دیگران دعا کند. در ضمن دعاهای دهه آخر هر شبه آخر ماه مبارک خوانده شود " به مفاتیح " مراجعه شود


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
یکشنبه 87/6/31 ساعت 1:10 صبح

 کعبه ای به نام شب قدر


شبانگاهان که خورشید رخ در نقاب غروب می کشد و تاریکی دامن می گسترد، مرگ رنگ فرا می رسد، رنگ ها که درروز تمام چشم راپر می کردند ودیدن ورای آن را مانع می شدند، با رفتن خورشید ، رخت بربسته ، دیدن بی واسطه را ارزانی می دارند. رنگ ها خود پوشاننده حقایقند . ولی تاریکی درغیاب رنگ ، اسرار را هویدا می سازد البته نه برای همگان که برای خاصان. شب قدر که شاه شب همه ایام است رستن از تمام رنگ ها و وابستگی ها و پیو ستن به حقیقت و بی رنگی است. " شب است خلوت توحید وروز شرک وعدد "

به یاد آوریم آیاتی از قرآن کریم را که پیامبر را به تهجد و بیداری در شب فرا می خواند.

" یا ایها المزمل ، قم اللیل الا قلیلا نصفه اوانقص منه قلیلا ( قرآن کریم مزمل آیات 1 الی 3)

ای رسولی که در جامه خفته ایی، هان شب را به نماز وطاعت خدا بر خیز مگرکمی، که نصف یا چیزی کمتراز نصف باشد (به استراحت بپرداز)"

این چه شگفتی است دربیداری شب که خداوند ، حیببش را با دستور موکد ومستقیم بدان رهنمون می سازد؟

" بدانک آب حیات اندرون تاریکیست
چه ماهیی که ره آب بسته ایی برخود؟...
درون کعبه شب یک نماز صد باشد
زبهر خواب ندارد کسی چنین معبد"1


اگر یک شب عادی ( غیر از شب قدر) یک نمازرا در کعبه خود صد نمازکند، شب قدر که از هزار ماه بهتر است چگونه است؟ در نظر داشته باشیم که توصیفات خداوند با توصیفات آمیخته با اغراق و تعارف ما بس متفاوت است. خداوند در قرآن کریم فرموده : "لیله القدر خیر من الف شهر "( قدر،3) و پیش از آن متذکر شده است " وما ادرئک ما لیله القدر " (قدر،2)

ما را بر عظمت و شناسایی آن راهی نیست ، تنها می توان درزیر باران رحمت "لیله القدر" ایستاد تا برما ببارد و جانهایمان را از آب زلال خود شست وشو دهد و پاک سازد.

" انزل من السماء مآء فسالت اودیه بقدرها ( خداوند آبی را از آسمان نازل کرد، پس جوی ها هر کدام به تناسب ظرفیت خود آب گرفته به حرکت در آمدند( رعد،17) ... برحسب معنای باطن، مراد از باران هر رحمتی است که از جانب خدا بر انسان فرود می آید ودر شریان های جانش قرار گرفته او را به حرکتی هماهنگ با هستی درمی آورد ... )2

از سوی ائمه اطهار و بزرگان دین شب زنده داری و احیاء لیالی قدر بسیار سفارش شده است، آیا در این شب ماهستیم که بیداریم یا این شب قدر است که ما را بیدارنگه می دارد؟ آیا دراین شب جسم بیدار، ما را به مقصود می رساند یا آنکه بیداری جان باید تا راه نمایان گردد؟

چشم سر را باید بیدار داشت تا چشم جان بیداری و بینایی یابد ، دل از بندها برهد و پرده ها از دیده گان فرو افتد . آیا درتمام لیالی قدری که ما سپری کرده ایم این فرآیند ، این بینایی برما حاصل شده است؟ و ما چه زیانکاریم اگر از شب قدر تنها بیداری چشم نصیبمان شود و راهی به ورای آن ، بر اقلیم جان نیابیم.

مخسب ای یار مهمان دارامشب
که تو روحی و ما بیمار امشب
برون کن خواب را ازچشم اسرار
که تا پیدا شود ،اسرار امشب
اگرتو مشتریی ، گرد مه گرد
به گرد گنبد دوار امشب...
ترا حق داد صیقل تا زدایی
زهجرازرق زنگار امشب...
زهی کرو فرو اقبال بیدار
که حق بیدار و ما بیدارامشب
اگرچشمم بخسبد تا سحر گه
زچشم خود شوم بیزار امشب" 3


می گویند دراین شب قرآن از لوح محفوظ بربیت المعمور نازل شده است و پس از آن بر قلب پیامبر، می گویند دراین شب سرنوشت تمام جهانیان بر قطب عالم امکان عرضه می شود، می گویند دراین شب فرشتگان نازل می شوند و بر گرد امام عصر طواف می کنند ، می گویند دراین شب فرشتگان از کنار هیچ مومنی عبور نمی کنند جزآنکه برا و سلام کنند ، می گویند دراین شب سکینه و آرامش برتمام کائنات حکمفرماست ، می گویند از شب تا به سحر، نعم والطاف خداوند است که بربندگانش نازل می شود...

و با این همه ما از شب قدر چه می دانیم که چه بزرگ است ؟ خطاب " ما ادرئک " ماهستیم نه رسول الله که او شهر علم است ، ولی بی گمان راه دانستن مسدود نیست .

ای خداجان را پذیرا کن ز رزق پاک خویش

بی تردید ، دانستن ، فهمیدن ، ایمان آوردن و چشم جان گشودن و دل صافی یافتن ، رزق های پاک خداوندند. امید که در شبی چنین بزرگ ازاین نعم بی بهره نمانیم.


1- کلیات دیوان شمس. کاسبی ، عزیزالله ص 380

2- طالقانی ، سید هدایت الله برکرانه ... ص 157

3- دیوان شمس کاسبی ،عزیرالله ص 123

    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
یکشنبه 87/6/31 ساعت 1:0 صبح

حقیقت شب قدر



«قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازه‏گیرى است.(1) «تقدیر» نیز به معناى اندازه‏گیرى و تعیین است.(2) اما معناى اصطلاحى «قدر»، عبارت است از ویژگى هستى و وجود هر چیز و چگونگى آفرینش آن(‏3) به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودى هر چیز، «قدر» نام دارد. (4)
بنابر دیدگاه حکمت الهى، در نظام آفرینش، هر چیزى اندازه‏اى خاص دارد و هیچ چیزى بى‏حساب و کتاب نیست. جهان حساب و کتاب دارد و بر اساس نظم ریاضى تنظیم شده، گذشته، حال و آینده آن با هم ارتباط دارند.
استاد مطهرى در تعریف قدر مى‏فرماید: « ... قدر به معناى اندازه و تعیین است... حوادث جهان ... از آن جهت که حدود و اندازه و موقعیت مکانى و زمانى آنها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهى است.»(5) پس در یک کلام، «قدر» به معناى ویژگى‏هاى طبیعى و جسمانى چیزهاست که شامل شکل، حدود، طول، عرض و موقعیت‏هاى مکانى و زمانى آنها مى‏گردد و تمام موجودات مادى و طبیعى را در برمى‏گیرد.
این معنا از روایات استفاده مى‏شود؛ چنان که در روایتى از امام رضا علیه السلام پرسیده شد: معناى قدر چیست؟ امام فرمود: «تقدیر الشى‏ء، طوله و عرضه»؛ «اندازه‏گیرى هر چیز اعم از طول و عرض آن است.» (6) و در روایت دیگر، این امام بزرگوار در معناى قدر فرمود: «اندازه هر چیز اعم از طول و عرض و بقاى آن است.»(7)

کد:
در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مى‏شود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مى‏گردد. امام باقر علیه السلام مى‏فرماید: «انه ینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فى امر نفسه بکذا و کذا و فى امر الناس بکذا و کذا؛ در شب قدر به‏ ولى امر (امام هر زمان) تفسیر کارها و حوادث نازل مى‏شود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایى مى‏شود.»
بنابراین، معناى تقدیر الهى این است که در جهان مادى، آفریده‏ها از حیث هستى و آثار و ویژگى‏هایشان محدوده‏اى خاص دارند. این محدوده با امورى خاص مرتبط است؛ امورى که علت‏ها و شرایط آنها هستند و به دلیل اختلاف علل و شرایط، هستى، آثار و ویژگى‏هاى موجودات مادى نیز متفاوت است. هر موجود مادى به وسیله قالب‏هایى از داخل و خارج، اندازه‏گیرى و قالب‏گیرى مى‏شود. این قالب، حدود، یعنى طول، عرض، شکل، رنگ، موقعیت مکانى و زمانى و سایر عوارض و ویژگى‏هاى مادى آن به شمار مى‏آید. پس معناى تقدیر الهى در موجودات مادى، یعنى هدایت آنها به سوى مسیر هستى‏شان است که براى آنها مقدر گردیده است و در آن قالب‏گیرى شده‏اند. (8)
اما تعبیر فلسفى قدر، اصل علیت است. «اصل علیت همان پیوند ضرورى و قطعى حوادث با یکدیگر و این که هر حادثه‏اى تحتّم و قطعیت ضرورى و قطعى خود و نیز تقدّر و خصوصیات وجودى خود را از امرى یا امورى مقدم بر خود گرفته است.
(9) اصل علیت عمومى و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جمیع وقایع و حوادث جهان حکمفرماست و هر حادثى، ضرورت و قطعیت وجود خود و نیز شکل و خصوصیت زمانى و مکانى و سایر خصوصیات وجودى‏اش را از علل متقدمه خود کسب کرده است و یک پیوند ناگسستى میان گذشته و حال و استقبال میان هر موجودى و علل متقدمه او هست.»(10)
اما علل موجودات مادى ترکیبى، فاعل و ماده و شرایط و عدم مانع است که هر یک تأثیر خاص بر آن دارند و مجموع این تأثیرها، قالب وجودى خاصى را شکل مى‏دهند. اگر تمام این علل و شرایط و عدم مانع، کنار هم گرد آیند، علت تامه ساخته مى‏شود و معلول خود را ضرورت و وجود مى‏دهد که از آن در متون دینى به «قضاى الهى» تعبیر مى‏شود. اما هر موجودى با توجه به علل و شرایط خود قالبى خاص دارد که عوارض و ویژگى‏هاى وجودى‏اش را مى‏سازد و در متون دینى از آن به «قدر الهى» تعبیر مى‏شود.




با روشن شدن معناى قدر، امکان فهم حقیقت شب قدر نیز میسر مى‏شود. شب قدر شبى است که همه مقدرات تقدیر مى‏گردد و قالب معین و اندازه خاص هر پدیده، روشن و اندازه‏گیرى مى‏شود.
به عبارت روشن‏تر، شب قدر یکى از شب‏هاى دهه آخر ماه رمضان است. طبق روایات ما، یکى از شب‏هاى نوزدهم یا بیست و یکم و به احتمال زیادتر، بیست و سوم ماه مبارک رمضان است.(11) در این شب - که شب نزول قرآن به شمار مى‏آید - امور خیر و شر مردم و ولادت، مرگ، روزى، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثه‏اى که در طول سال واقع مى‏شود، تقدیر مى‏گردد.(12) شب قدر همیشه و هر سال تکرار مى‏شود. عبادت در آن شب، فضیلت فراوان دارد و در نیکویى سرنوشت یک ساله بسیار مؤثر است.(13) در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مى‏شود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مى‏گردد. امام باقر علیه السلام مى‏فرماید: «انه ینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فى امر نفسه بکذا و کذا و فى امر الناس بکذا و کذا؛ در شب قدر به‏ ولى امر (امام هر زمان) تفسیر کارها و حوادث نازل مى‏شود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایى مى‏شود.»(14)
پس شب قدر شبى است که:
1. قرآن در آن نازل شده است.
2. حوادث سال آینده در آن تقدیر مى‏شود.
3. این حوادث بر امام زمان - روحى فداه - عرضه و آن حضرت مامور به کارهایى مى‏گردد.
بنابراین، مى‏توان گفت شب قدر، شب تقدیر و شب اندازه‏گیرى و شب تعیین حوادث جهان ماده است.
این مطلب مطابق آیات قرآنى نیز مى‏باشد؛ زیرا در آیه 185 سوره مبارکه «بقره» مى‏فرماید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»؛ ماه رمضان که در آن قرآن ‏نازل شده است.» طبق این آیه، نزول قرآن (نزول دفعى) در ماه رمضان بوده است. و در آیات 3 - 5 سوره مبارکه دخان مى‏فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ* فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ* أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ.» این آیه نیز تصریح دارد که نزول [دفعى‏] قرآن در یک شب بوده است که از آن به شب مبارک تعبیر شده است. همچنین در سوره مبارکه قدر تصریح شده است که قرآن در شب قدر نازل شده است.

کد:
«قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازه‏گیرى است. «تقدیر» نیز به معناى اندازه‏گیرى و تعیین است. اما معناى اصطلاحى «قدر»، عبارت است از ویژگى هستى و وجود هر چیز و چگونگى آفرینش آن به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودى هر چیز، «قدر» نام دارد.
پس با جمع آیات سه گانه بالا روشن مى‏شود:
1. قرآن در ماه رمضان نازل شده است.
2. قرآن در شبى مبارک از شب‏هاى ماه مبارک رمضان نازل شده است.
3. این شب، در قرآن شب قدر نام دارد.
4. ویژگى خاص این شب بر حسب آیات سوره مبارکه دخان دو امر است:
الف. نزول قرآن.
ب. هر امر حکیمى در آن شب مبارک جدا مى‏گردد.




اما سوره مبارکه قدر که به منزله شرح و تفسیر آیات سوره مبارکه «دخان» است، شش ویژگى براى شب قدر مى‏شمارد:
الف. شب نزول قرآن است (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ).
ب. این شب، شبى ناشناخته است و این ناشناختگى به دلیل عظمت آن شب است ( وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ).
ج. شب قدر از هزار ماه بهتر است. (لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ).
د. در این شب مبارک، ملائکه و روح با اجازه پروردگار عالمیان نازل مى‏شوند (تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ) و روایات تصریح دارند که آنها بر قلب امام هر زمان نازل مى‏شوند.
ه. این نزول براى تحقق هر امرى است که در سوره «دخان» بدان اشاره رفت (مِنْ کُلِّ أَمْرٍ) و این نزول - که مساوى با رحمت خاصه الهى ‏بر مومنان شب زنده‌دار است - تا طلوع فجر ادامه دارد (سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ).
و. شب قدر، شب تقدیر و اندازه‏گیرى است؛ زیرا در این سوره - که تنها پنج آیه دارد - سه بار «لیلة القدر» تکرار شده است و این نشانه اهتمام ویژه قرآن به مسئله اندازه‏گیرى در آن شب خاص است.
مرحوم کلینى در کافى از امام باقر علیه السلام نقل مى‏کند که آن حضرت در جواب معناى آیه «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ» فرمودند: «آرى شب قدر، شبى است که همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجدید مى‏شود. شبى که قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبى است که خداى تعالى درباره‏اش فرموده است: «فیها یفرق کل امر حکیم؛ در آن شب هر، امرى با حکمت، متعین و ممتاز مى‏گردد.» آنگاه فرمود: «در شب قدر، هر حادثه‏اى که باید در طول آن سال واقع گردد، تقدیر مى‏شود؛ خیر و شر، طاعت و معصیت و فرزندى که قرار است متولد شود یا اجلى که قرار است فرارسد یا رزقى که قرار است برسد و ... .»(15)

پى‏نوشت‌ها:
1- قاموس قرآن، سید على اکبر قرشى، ج ‏5، ص 246 و 247 .
2- همان، ص 248.
3- المیزان، سید محمد حسین طباطبایى، ج‏12 ص 150 و 151.
4- همان، ج‏ 19، ص 101.
5- انسان و سرنوشت، شهید مطهرى، ص 52.
6- المحاسن البرقى، ج‏1، ص 244.
7- بحار الانوار، ج ‏5، ص 122.
8- المیزان، ج ‏19، ص 101 - 103
9- انسان و سرنوشت، ص 53
10- همان، ص 55 و 56
11- اقبال الاعمال، سید بن طاووس، تحقیق و تصحیح جواد قیومى اصفهانى، ج‏1، ص 312 و 313 و 374 و 375 .
12- الکافى، کلینى، ج ‏4، ص 157 .
13- المراقبات، ملکى تبریزى، ص، 237 - 252
14- الکافى، ج‏1، ص 248
15- المیزان فى تفسیر القرآن، ج 20، ص، 382/ بحث روایى ذیل سوره مبارکه قدر.


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
جمعه 87/6/29 ساعت 12:51 صبح

آن شب، آخرین شب زندگی کوفه بود و خسوفی ترین شب تاریخ...ابرهای سیاه و تاریک، بر آسمان کوفه چنگ انداخته بودند و ماه عالمتاب را در حصار گرفته بودند، تا روشنی اش را محصور کنند... عرشیان آماده ی پذیرایی میهمانی ارجمند بودند و فرشیان از وجود نازنینش، غافل... مرغابی های کوفه آوازی غمگین در گلوی شب می ریختند و سجّاده و محراب، مضطربانه انتظار فاجعه می کشیدند... شانه های زخمی و رنجدیده ی علی، آخرین انبان نان و خرما را بر روی خود جای داد، تا یتیمان بار دیگر، شوق قوت شبانه، اشکشان را خشک کند و بیوه زنان و از کار افتادگان، بار دیگر چشم انتظاریشان به بار نشیند... ملائک آب و جارو می کردند و فخر بر زمینیمان کور دل می فروختند و خود را به داشتن میمهانی عزیز لایق تر از آنان می دانستند... هان ای زمینیان! شما را چه شد که علی تنها ماند؟ جز این بود که لیاقت را خدا از شما ستاند؟

و آن شب کوفه در میان دستانی آکنده از شرم، مردی از تبار قرآن را بر عرشیان تقدیم می کرد...

هان! ای خفتگان تاریخ! با تجسّم محض عدالت چه کردید؟ شرمتان باد که شما را عبرت نیست... فردا روز حسنش را و روزی دیگر حسین و عبّاسش را... و تاریخ را تکرار می کنید... شرمتان باد... ننگتان باد که با وسوسه ی شیطان، دستان خود را هماره بر خون پاکان می آلایید و عبرتتان نمی شود...

شب می نالید که بدون گریه های علی چگونه به سر آیم و سحر ضجّه می زد که خورشید را چگونه بدون دیدن علی در بر گیرم؟ محراب های های می گریست و برای صدای مناجات علی دلتنگی می کرد... و کوفه یک عمر حامل ننگی عظیم و جبران ناپذیر شد... و علی بود که فائز شد به خدای کعبه...

نفرین بر آن دستان مظلوم کُش، که بار دیگر خاک نشینان را به خاک نشاند و قلب تاریخ را زخمی کرد... رخمی که التیامی بر آن نیست...

پاکیزه ای تو ای معبود بی شریک من... پناه بر تو می برم...خلاصیمان ده از عذاب و آتش...ای صاحب جلال و کرامت، عزّتمان ده... ای رحیم و بنده نواز، رحم کن بر ما... ای کریم، از کرم نگاهی... ای پا برجا و ازلی، تن فانی امان را روحی بزرگ عطا کن... ای دانا بر همه ی امور، آنچه خیر است برایمان پیش آر... ای بردبار و حکیم، صبرمان بر نداشته ها و داشته ها عطا کن... ای آقای آقایان، بنده ی ناچیزت را دریاب... ای اجابت کننده ی دعاها، دعاهای خیرمان را بپذیر... ای رفع کننده ی بلاها، از بلاهای نفسانی امانمان ده... ای صاحب حسنات، حُسن عمل عطامان کن... ای آمرزنده ی خطاها، از خطاهای ریز و درشتمان به کرمت درگذر... ای توبه پذیر بی نظیر، امشبی را عنایتی...

یا الله... یا الله... یا الله...

خدایا! بار الها! امشب و این چند شب، شب قدر است... این ما و این تو و این دست نیازمان... این تو و این ما و دست نوازشت...

معبودا! بر آستانت به انابه و توبه سر می آساییم... از کرمت عنایتی کن و قبولمان فرما... مرحمتی تا شب قَدرت را قدر بدانیم و قُدرتی ده، تا مقدّراتت را بپذیریم... امشب و این چند شب، تقدیرمان نوشته خواهد شد... در تقدیرمان، لیاقت بندگی خالصانه ات را، بوسیدن پرده ی کعبه ات را و توتیا کردن خاک بقیع و حرم نبی ات را مقدّر فرما...

امشب قرآن بر سر می گیریم و تو را قسم به محمّد و علی و فاطمه و حَسنین و ابناء حسین می دهیم تا از خطاهایمان در گذری و در رحمتت را به رویمان باز کنی... امشب مجیر می خوانیم و تو را به رحمانیتت قسم می دهیم که از آتش دوزخ پناهمان دهی« سُبحانَکَ یا اللهُ تَعالَیتَ یا رَحمنُ اَجِرنا مِنَ النّار ِ یا مُجیر» و زمزمه ی جوشن کبیرمان بلند است و تو را به کلمه به کلمه ی صفّات عالیه ات سوگند می دهیم که ما را از عذاب آخرت خلاصی دهی« سُبحانَکَ یا لا الهَ الّا اَنتَ اَلغَوثَ اَلغَوثَ خَلِّصنا مِنَ النّار ِ یا رَبِّ»... حال آنکه در آتش اشتیاق وصالت می سوزیم...

هرچند به رمز و راز، شب قدر را از هزار ماه بهتر دانسته‌اند، «لَیلَةُ القَدر ِ خَیرٌ مِن ألفِ شَهر»، اما آن‌ گونه که از زبان روایات معنا می‌شود، شب قدر هرچند شب مهمّ و سرنوشت ‌سازی است، اما مرادِ قرآن همین هشت تا ده ساعت از زمان ِ پس از مغرب تا اذان صبح نیست. شب قدر،محمّد است، شب قدر، علی است، شب قدر، فاطمه است و پسران فاطمه... ای یگانه ی بی همتا! معرفتمان ده تا لیالی قدرمان را بیشتر و بهتر بشناسیم و عنایتی کن تا رهروان مخلص و واقعی اشان باشیم...

پناهمان ده ای تنها پناه و ای تنها مأمن...


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
چهارشنبه 87/6/27 ساعت 4:21 عصر

فضیلت اعمال مستحبى ماه رمضان

- دعا و استغفار

الحدیث:

قال على بن ابیطالب(ع):

»علیکم فى شهر رمضان بکثرة استغفار و الدعاء فاما الدعا فیدفع عنکم به البلاء و اما الاستغفار فتمحى به ذنوبکم. (1)

ترجمه: بر شما باد در ماه رمضان به استغفار و دعاى زیاد. اما دعاهاى شما دافع بلا از شماست. و اما استغفار شما از بین برنده گناهان است.

توضیح:

از وظایف روزه داران در این ماه، دعا و درخواست‏حوایج از حضرت حق است که بنده احساس نیاز به پیشگاه بى نیاز کرده، و دستهاى احتیاج خویش را به درگاه او دراز مى‏کند.

- روزهاى ماه رمضان

الحدیث:

قال رسول الله (صلى الله علیه و آله):

ایها الناس انه قد اقبل الیکم شهر الله بالبرکة و الرحمة و المغفرة، شهر هو عند الله افضل الشهور، و ایامه افضل الایام و لیالى افضل اللیالى و ساعاته افضل الساعات. (2)

ترجمه:

اى مردم ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به شما رو کرده است، ماهى است که پیش خدا بهترین ماه است و روزهایش بهترین روزها و شبهایش بهترین شبها و ساعاتش بهترین ساعات.

- اعتکاف

الحدیث:

قال رسول الله (صلى الله علیه و آله):

اعتکاف عشر فى شهر رمضان تعدل حجتین و عمرتین. (3)

ترجمه: اعتکاف در یک دهه از ماه مبارک رمضان برابر با ثواب دو حج و دو عمره است.

توضیح:

در ایام و لیالى مقدسه‏اى، طبق روایات رسیده از ائمه معصومین (علیهم السلام) مستحب است که هر مسلمانى در صورت امکان دهه آخر ماه مبارک رمضان را در مسجد معتکف شود، که پیامبر اکرم(ص) در تمامى عمرش چنین مى‏کرد.

- تلاوت قرآن

بهترین اعمال در شبها و روزهاى ماه مبارک رمضان، تلاوت قرآن است. اگر چه تلاوت قرآن در تمام اوقات ثواب دارد، ولى چون قرآن در ماه رمضان نازل شده است، از اجر و ثواب ویژه‏اى برخوردار است چنانچه وارد شده:

الحدیث:

قال ابو جعفر (علیه السلام):

لکل شى‏ء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان (4)

ترجمه:

براى هر چیزى بهارى است و بهار قرآن رمضان است.

بنا بر این امتیازات قرآن به اعتبار نزولش در ماه رمضان از ماههاى دیگر بیشتر است.

الحدیث:

قال رسول الله (صلى الله علیه و آله):

من تلافیه آیة من القرآن کان له مثل اجر من ختم القرآن فى غیره من الشهور. (5)

ترجمه:

اگر کسى در این ماه یک آیه از قرآن تلاوت کند، ثوابش مثل کسى است که در غیر ماه رمضان یک ختم قرآن کرده است.

- افطارى و صدقه دادن

الحدیث:

قال الباقر (علیه السلام)

یا سدیر، هل تدرى اى لیال هذه؟ فقال له نعم. جعلت فداک ان هذه لیالى شهر رمضان فما ذاک؟ فقال له اتقدر على ان تعتق کل لیلة من هذه اللیالى عشر رقاب من ولد اسمعیل؟ فقال له سدیر بابى انت و امى لا یبلغ مالى ذاک، فما زال ینقص حتى بلغ به رقبة واحدة فى کل ذلک یقول: «لا اقدر علیه فقال له: افما تقدر ان تفطر فى کل لیلة رجلا مسلما؟ فقال له: بلى و عشرة فقال له (علیه السلام):

فذاک الذى اردت یا سدیر، ان افطارک اخاک المسلم یعدل عتق رقبة من ولد اسماعیل علیه السلام. (6)

ترجمه:

اى سدیر! آیا مى‏دانى چه شبهایى است این شبها؟ سدیر گفت:

بلى فدایت گردم این شبها شبهاى ماه رمضان است، مگر این شبها چگونه است؟ امام (علیه السلام) فرمودند: آیا قدرت دارى هر شب از این شبها ده بنده از فرزندان اسماعیل (ع) را آزاد کنى؟ پس سدیر عرض کرد: پدر و مادرم به فدایت، ثروتم کفاف نمى‏دهد، پس امام پیوسته تعداد بنده‏ها را کم کرد، تا رسید به یکى در تمام این ماه، سدیر گفت: قدرت ندارم پس امام(ع) به او فرمود: آیا قدرت ندارى هر شب یک مسلمان روزه‏دارى را افطار دهى؟ سدیر عرض کرد: بلى تا ده نفر را هم مى‏توانم افطارى بدهم، پس امام به او فرمود:

اى سدیر همان است که اراده کردى یعنى با افطارى دادن ده روزه‏دار به ثواب عتق و آزاد کردن ده بنده از اولاد اسماعیل (ع) نایل مى‏گردى.

توضیح:

خداوند انسان روزه‏دار را بر آنچه انفاق مى‏کند در خوردنیها و آشامیدنیها محاسبه نمى‏کند ولى در این امر «اسراف‏» نشود.

الحدیث:

عن ابى عبد الله علیه السلام:

من تصدق فى شهر رمضان بصدقة صرف الله عنه سبعین نوعا من البلاء. (7)

ترجمه:

هر کس در ماه رمضان صدقه‏اى بدهد خداوند هفتاد نوع بلا را از او دو مى‏کند.

پى‏نوشت‏ها:

1- امالى شیخ صدوق، ص 61

2- امالى شیخ صدوق، ص 93

3- وسائل الشیعه، ج 7، ص 397

4- وسائل الشیعه، ج 7، ص 218

5- امالى شیخ صدوق، ص 93

6- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 134

7- بحار الانوار، ج 93، ص 316

رمضان، تجلى معبود (ره توشه راهیان نور) صفحه 92


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
پنج شنبه 87/6/21 ساعت 1:49 صبح

میوه‌ برای ربنا

ماه رمضان به گردن هیچ میوه‌ای اندازه خرما حق ندارد‌! ‌ سفره افطار را که تصور کنید، حتما در ذهنتان چای و خرما هم نقش می‌بندد. خرما میوه‌ای بسیار قدیمی است که نامش در انجیل نیز آمده است. هر چند کشورهای اروپایی و آمریکایی آن را خوب نمی‌شناسند، در کشورهای عربی و خاورمیانه یکی از خوردنی‌های پرمصرف مردم به شمار می‌رود. یهودیان معتقدند در فلسطین قدیم خرما به وفور وجود داشته، مسیحیان برگ درخت خرما را سمبل شهادت می‌دانند و مسلمانان معتقدند افطار کردن با خرما تاسی به شیوه پیامبر اسلام است. این میوه‌ نه تنها خودش بلکه حتی درختش بسیار مفید است تا جایی که یک ضرب‌المثل عربی می‌گوید درخت خرما به تعداد روزهای سال خاصیت دارد. برگ، شاخه و‌حتی هسته خرما دارای استفاده‌های فراوانی است. مردم صحرانشین با استفاده از آرد هسته خرما نان می‌پزند و یا آن را دم کرده و مانند قهوه می‌نوشند. از خواص درمانی خرما هم اینکه باداشتن مواد آنتی‌اکسیدان اثر ضد سرطانی دارد. البته مواظب باشید در مصرف این میوه زیاده‌روی نکنید چون حاوی قند زیادی است، قند موجود در خرما طبیعی بوده و در صورتی که روزه خود را با آن باز کنید، با کنترل اشتها، از پرخوری شما جلوگیری می‌کند. در حالی‌که شیرینی‌های مصنوعی مثل زولبیا و بامیه بیشتر سبب پرخوری می‌شوند.


    نظرات دیگران ( )
   1   2      >

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • تبریک مهرماه92
    اشک
    ولادت امام رضا علیه السلام
    و او که شاهد زندگی ماست...
    خدا گفت: در ملکوت من همیشه جایی برای تو هست ، بیا !
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  •  Atom 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • پیوندهای روزانه


  • مطالب بایگانی شده

  • ** مسوولیت مطالب به عهده صاحب وبلاگ می باشد** لینک دوستان من

  • لوگوی دوستان من

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  • document.write("
    "); else