اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش را بجویید؛ هرچند در چین باشد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
کل بازدیدها:----549796---
بازدید امروز: ----0-----
بازدید دیروز: ----16-----
mansour13

 

نویسنده: منصور حسین آبادی
سه شنبه 87/6/5 ساعت 3:15 عصر

سیزده نکته زیبا برای زندگی

1 دوستت دارم نه به خاطر شخصیت تو . بلکه برای شخصیت که من هنگام با تو بودن پیدا می کنم.

2 هیچ کس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث اشک ریختن تو نمی شود.

3 اگر کسی تو را آن طور که تو می خواهی دوست ندارد به این معنا نیست که تو با تمام وجودش دوست ندارد.

4 دوست واقعی تو کسی است که دستهای تو را بگیرد ولی قلب تو را لمس کند.

5  بدترین شکل دلتنگی برای کسی آن است که در کنار او باشی ولی بدانی هرگز به او نخواهی رسید.

6 هرگز لبخند را ترک مکن حتی وقتی ناراحتی , چون هر کسی امکان دارد عاشق لبخند تو باشد.

7 تو ممکن است در تمام دنیا یک نفر باشی ولی برای بعضی افراد همه دنیا هستی.

8 هرگز وقتت را با کسی که حاضر نیست وقتش را با تو بگذراند مگذران.

9شاید خدا خواسته است که ابتدا بسیاری از افراد نا مناسب را بشناسی و سپس شخص مناسب را بدین ترتیب وقتی یافتی بهتر میتوانی شکر گزار باشی.

10 به چیزی که گذشت غم مخور , به چیزی که پس از آن خواهد آمد لبخند بزن.

11 همیشه افرادی هستند که تو را می آزارند با این حال همواره به دیگران اعتماد کن . فقط مواظب باش به کسی که تو را آزرده دوباره اعتماد نکنی.

12 خود را به فردی بهتر تبدیل کن و مطمئن باش که خود را می شناسی , قبل از اینکه شخص دیگری را بشناسی و توقع داشته باشی که او تو را بشناسد.

13 زیاده از حد خود را تحت فشار مگذار. بهترین چیزها زمانی اتفاق می افتد که توقع نداری

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
یکشنبه 87/6/3 ساعت 12:26 صبح

وقتی زندگینامه و تجربه‌های صاحبان اندیشة توانگر را می‌خوانید، می‌بینید که آنها نسبت به پول گرایشی دوستانه دارند. حال آن که گرایش عمومی نیست به پول به گونه‌ای است که انگار پول ایرادی دارد و توانگر بودن کار درستی نیست‌. اگر با دقت به صحبت اطرافیان گوش کنید می‌بینید که بیشتر مردم گرایشی بسیار غلط نسبت به پول داشتن دارند، آن را چیزی بیهوده می‌دانند. از یک طرف می‌گویند پول برایشان اهمیتی ندارد و از طرف دیگر می‌گویند برای پول در آوردن باید از صبح تا شام تلاش کنند و زحمت بکشند. آنها نمی‌دانند که این عدم هماهنگی در اندیشه‌، تلاشهایشان را خنثی و بی‌ثمر می‌کند. چنین تفکر ناهماهنگی دربارة پول‌، آنها را وا می‌دارد که برای هدفهایی متضاد بکوشند در نتیجه ثمره‌اش نیز ناهماهنگ و متضاد خواهد بود. اگر از پول درست استفاده شود عالی و اعجاب‌انگیز است زیرا دارای جوهر الهی است‌. پول نعمت آسمانی است زیرا تجلی برکت خدا در زمین است‌. همة ما به چنین تفکر عمیقی نیاز داریم تا دیگر پول را چیز بدی ندانیم‌. یکی از اصول معنوی و ذهنی توانگر شدن این است که ما به حقیقت نیک خدا پی ببریم و بدانیم که توانگری نعمت خدادادی است‌، برای نجات دادن همة مردم از فقر و شکست و همة گناهان ناشی از فقر باید قدر این نعمت الهی را بدانیم‌.
بیشتر مردم نسبت به گنجایش خود دربارة پول در آوردن حساس هستند. در بیشتر موارد اگر شخص بتواند نسبت به پول گرایشی مثبت و دوستانه داشته باشد، گنجایش پول در آوردنش بیشتر می‌شود. فقر یک تصور و قالب فکری است‌. ما همواره باید به خودمان یادآوری کنیم که خدا منشأ روزی آدمی است و به این باور عمیق ایمان قلبی داشته باشیم که «توکل ما به خداست‌». پس یکبار دیگر این مسئله را روشن کنیم که پول یا خواستن پول کوچکترین ایرادی ندارد. پول وسیله‌ای برای مبادله و معاوضه خدمات است و هیچ چیز پلیدی در آن نیست‌. به محض این که آرمانهای اشتباهی را که از سالها پیش به ما آموخته‌اند رها کنیم عقایدی از این دست که «پول پلید و کثیف است و...» بی‌درنگ متوجه می‌شویم که پول چقدر آسان‌تر و رضایت بخش‌تر در امور مالی‌مان به گردش در می‌آید. پس‌، پول در برابر گرایشهایی که نسبت به آن داریم واکنش نشان می‌دهد. زیرا این قانون ذهن است که هر چه را مورد قدردانی قرار بدهید به سوی خود جذب می‌کنید و هر آنچه را مورد قدردانی قرار ندهید، دفع می‌کنید. پس اگر به طرز دلپذیری دربارة پول بیندیشید، آن را چندین برابر می‌کنید. حال آن که اگر به هر شکل‌، پول خودتان یا دیگری را مورد انتقاد و ملامت قرار دهید، آن را متلاشی و دفع می‌کنید.
شاید در ارتباط با حالات خودتان متوجه کارکرد این قانون شده باشید، وقتی حالتان خوب است چقدر قدرت خرید پولتان بالا می‌رود. اما اگر موقعی که عجله دارید یا حالتان بد است خرید کنید، انگار همه چیز به راه غلط می‌رود و خراب از کار در می‌آید، از جمله قدرت خرید پولتان‌.
چون اندیشه هایتان جهان را می‌سازند، اندیشه‌هایتان دربارة پول باید سرشار از حق‌شناسی باشد تا پول نیز قدرتان را بداند و به سویتان کشیده شود. بسیاری از مردم هر گاه پول کافی برای تأمین مخارجشان ندارند به این دلیل بوده است که در امور مالی خودشان یا دیگران پول را مورد سرزنش و یا تحقیر قرار داده‌اند.


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
شنبه 87/6/2 ساعت 12:20 صبح

بچه ی شما چطور زندگی می کند و چه می آموزد؟

 

بچه ها ...

 

وقتی با سرزنش و انتقاد زندگی می کنند می آموزند بی اعتماد به خود باشند.

 

وقتی با خشونت زندگی می کنند می آموزند که جنگجو باشند.

 

وقتی با ترس زندگی می کنند می آموزند که بُزدل باشند.

 

وقتی با ترحم زندگی می کنند می آموزند که به خود احساس ترحم داشته باشند.

 

وقتی با تمسخُر زندگی می کنند می آموزند که خجالتی باشند.

 

وقتی با حسادت زندگی می کنند می آموزند که در خود احساس گناه داشته باشند. 

 

اما ...

 

اگر با شکیبایی زندگی کنند بردباری را می آموزند.

 

اگر با تشویق زندگی کنند اعتماد و اطمینان را می آموزند.

 

اگر با پاداش زندگی کنند با استعداد بودن و پذیرندگی را می آموزند.

 

اگر با تصدیق شدن زندگی کنند عشق را می آموزند.

 

اگر با توافق زتدگی کنند دوست داشتن خود را می آموزند.

 

اگر با تایید زندگی کنند با هدف زندگی کردن را می آموزند.

 

اگر با صداقت زندگی کنند حقیقت را می آموزند.

 

اگر با انصاف زندگی کنند دفاع از حقوق را می آموزند.

 

اگر با اطمینان زندگی کنند اعتماد به خود و اعتماد به دیگران را می آموزند.

 

اگر با دوستی و محبت زندگی کنند زندگی در دنیای امن را می آموزند


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
جمعه 87/6/1 ساعت 12:43 صبح

دشتی پر از شقایق و پر از صدای سهراب که فریاد می زد تا شقایق هست زندگی باید کرد
و تنها وقتی می توانید این جمله را با اعماق وجودتان درک کنید که یک روز صبح زود از خواب بلند شوید و با چند دوست خیلی خوب و حدود 20 ماشین که سرنشینان هیچکدام را نمی شناسید به سمت دشت شقایق حرکت کنید
ساعت 6 صبح است و هوا سرد است
از سرما می لرزیم
به سمت دشت شقایق ها حرکت می کنیم



و کم کم با هم آشنا می شویم
انسان هایی هستیم با خلق و خوهای متفاوت و همه در یک حس با هم شریک
حس دوست داشتن شقایق ها
حس لطیف درک طبیعت
حس گذراندن یک جمعه خوب در دامان دشتی پهناور
بوی سبزه و گل ، بوی نم، هوای مرطوب و لطافت شبنم ها بر روی گلبرگ ها
دست هایمان را به شبنم ها می کشیم و صورت خود را با قطرات شبنم شستشو می دهیم
تازه می شویم و بالا می رویم
پاچه های شلوارمان تا زانو از نم شبنم ها خیس است
گاه گاهی نفسمان می گیرد
اما شقایق ها کم کم ظاهر می شوند و حس دیدن شقایقی بیشتر تورا به بالا جذب می کند
دو ساعت را می رویم و دوباره مفتون بازی طبیعت می شویم بازی ای که همیشه ما را به خود مشغول داشته است

از تپه ای بالا می رویم به امید اینکه این آخرین تپه است
تپه را با قدرت در می نوردیم و میرویم
بالا و بالاتر
و وقتی به بالاترین نقطه رسیدیم ، تپه ای دیگر چشمک زنان و خندان دامنش را برایمان پهن می کند وما از اینکه در این بازی به چالش کشیده شدیم، گوشه چشمی به طبیعت نشان می دهیم و اخمی می کنیم و این بار طبیعت زیباییش را به رخمان می کشد که حالا کجایش را دیده اید بیایید بالاتر تا نشانتان دهم
و ما تشنگان زیبایی ، مفتون شدگان طبیعت و دلدادگان رخسار های گلگون بازهم به بازی ادامه می دهیم و بالاتر
و اینجاست که صدای زندگانی شنیده می شود
و این زندگی آنقدر زیباست که دوست داریم همچنان به بازی با آن ادامه بدهیم
صدای پرندگان
صدای زنبور ها
صدای بع بع گله گوسفندان
صدای هی هی چوپان جوان روستایی

صدای عو عوی سگها
و دشتی پر از شقایق های سرخ
به سرخی گونه قشنگترین دختران این سرزمین
شقایق های لوند
و اینجاست که گروه جانی تازه می گیرد
نفسی تازه می کند
و هر کس به فراخور حالش تکه ای از دشت شقایق را برای لختی آسایش انتخاب می کند
روی زمین دراز می کشیم
در کنار شقایق ها
و نفس را با هوای پاک آغشته می کنیم
به این می اندیشم که تا رسیدن به این بالا
چند شقایق را در زیر گامهای خود شکسته ام
برای دیدن این زیبایی جان چندین حشره در زیر پای خود گرفته ام
و خودم به این اندیشه می خندم
شقایق ها هم می خندند
زنبوری جلوی چشمانم رژه می رود و تلاش می کند خود را به گوش من بچسباند
کرم ریزی یواش یواش خودش را به زیر پاها یم می کشاند و من سعی می کنم تلاشش را نادیده بگیرم
باد می وزد و شقایق ها می رقصند
چپ چپ ، راست راست ، حالا بالا ، کمی عشوه ، پشت چشمی خندان ، خنده ای ریز و دوباره کمری لرزان
چهچهه پرندگان ، پیچش یک ابر توی قلب آسمان
خورشید سروکله اش پیدا می شود
نور به صورتهایمان می تابد
صبحانه ای در دل طبیعت
و چهره هایی که بتدریج برایت آشنا می شوند
دختر و پسر جوانی که در کنار شقایق ها مغازله می کنند
مردی که نمی داند ستایش گوی طبیعت باشد یا نالان از کمری که درد گرفته است
زنی که عاشقانه برروی زانوان شوهرش دراز کشیده است و خیره به آسمان می نگرد
آن یکی عارفانه از چرخش سیاره ها و دست فلک و اسطوره چند هزار ساله ایرانی در ستایش خدای باد می گوید
دخترکی دستهایش را در هم گره کرده است و دعا می کند و مراقبه
دخترکی دیگر دستهایش را گشوده است و شقایق ها را به میان سینه گرم خویش می کشد و می بویدشان
وهر کس به فراخور درکش از زمان بهره ای از آخرین روزبهار در دامان طبیعت می برد گشتی می زنیم ، قدری بازی با گله گوسفند ها
لختی آسایش در زیر تخته سنگی که نقش سایبانمان را بازی می کند
چیدن آویشن و گیاهان کوهی
حرف های فیلسوفانه در کنار تخته سنگی که ثباتش تنها به ضربه پای انسانی وابسته است
و ...
بازگشت
و مگر سربالایی ای هم وجود دارد که آنطرفش سرازیر نباشد
و مگر می شود یکسره بالا رفت بدون اینکه به بازگشت اندیشید
فرقی نمی کند که برفراز این تپه شقایق گون چه چیزی انتظارمان را می کشد
مهم این است که باید بازگردیم
و باز می گردیم
آسوده تر از آن زمان که به فراز می رسیدیم
و خوشحالیم که بازگشتی دیگر را تجربه می کنیم
و خوشحالیم که تپه هایی را درنوردیدیم برای تجربه ای دیگر تر
و خوشحالیم که دوباره به جاده می رسیم
برای رسیدن
و خوشحالیم از بودن با شقایق ها
که می روند تا گلبرگ های خود را دوباره به زمین ببخشند و در آسودگی بیارامند تا بهاری دیگر
و شقایق گردی دیگر
و لذتی وصف ناشدنی تر
و ...







 




    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
جمعه 87/6/1 ساعت 12:30 صبح

امروز کسی باش که واقعا آرزو داری
مهربان و باگذشت
ساده و شفاف
پاک و خالص
با انعطاف و مددرسان
رنج و نگرانی را کنار بگذار
به لحظات زندگی چنان ارزش بده که آرزو داری
امور را از این پس همان طور به پیش بروند
درک کن که باخودخواهی و خود پسندی درد
جسمانی و رنج روانی را برای خود تدارک می بینی
زندگی کن با مرام های واقعی چون محبت وعفو
وجودی عاشق
از خواسته نفس رها شو
و در وجود خویش به جای رنج دادن و ناسپاسی
به دنبال شوق و امید باش
فقط یک روز بی ضرر باش
و برای همگان مفید باش
حقیقت را دریاب
نیت کلام و کردار و گفتارت را آرامش بده
اگر باورت نکردند
نهراس
بر ناتوانی خود برای رسیدن به خواستهای
مهر آمیزت غلبه کن
چنان با محبت رفتار کن که دلیلی برای شرمسار
بودن از خودت نداشته باشی
پیش داوری هایت را کنار بگذار
که رنج پیش از آن حتمی است
همین امروز از بخشش آکنده شو
کس نمی داند فردا چه در راه است
زندگی کوتاه است
درگذشته ها نمان
نگران آینده نباش
فقط یک روز لحظه های امروزت را باامید و اشتیاق به سمت
مسیر ی تازه و سپید ببر
در تاریکی به دنبال چه میگردی ؟
چرانور را نمی جویی ؟

لا اقل یک روز کسی باش که واقعا آرزو داری!!!


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
سه شنبه 87/5/29 ساعت 4:18 عصر


آیا مایلید به افکار کسی که در کنار دستتان نشسته است پی ببرید؟ اگر با افراد زیادی مواجه شده باشیم می‌توانیم بسیاری از افراد را حتی از نوع صحبت کردنشان بشناسیم‌. اما این شناخت در مواجه حضوری با دانستن بسیاری از حالات ثابت شده در علم روان‌شناسی بهترین فرهنگ نامة آدم‌شناسی را برایمان می‌گشاید. با شناخت بیشتر افراد، ارتباطمان جهت دار می‌شود و در مدت کوتاهی خواهیم توانست که به هدف مورد نظر از این آشنایی و ملاقات نزدیک شویم‌. ایجاد رابطه صحیح باعث رشد عزت نفس در انسان می‌شود و ارتباط ما با خودمان و اطرافیان تقویت می‌شود.
هر چه بهتر و کامل‌تر با خود و دیگران ارتباط برقرار کنیم‌، احساس موفقیت از ایجاد یک ارتباط صحیح و دوستانه ما را زودتر به هدفهایمان می‌رساند و باعث تعالی افکار و رفتارمان در زندگی می‌شود.
1 - فرد خوددار:
اگر شخصی دستهایش را پشت کمر قفل کند، نشان می‌دهد که خود را به شدت کنترل کرده است‌. در این حالت او سعی دارد خشم یا احساس ناامیدی را از خود دور کند.
2 - حالت تدافعی‌:
اگر انگشتان دستها به بازو گره خورده باشد نشان دهنده حالت تدافعی در برابر حمله‌ای غیر منتظره و ناگهانی یا بی‌میلی برای تغییر چهره شخص است‌. اگر انگشتها مشت شده باشند، حالت بی میلی شدیدتر است‌.
3 - متفکر:
گره کردن دستها به دسته‌های صندلی نشان می‌دهد که شخص سعی دارد احساس خود را مهار کند. اما قفل کردن قوزک پاها به یکدیگر حالت تدافعی است‌. این حالت بیشتر در مسافران مضطرب هواپیمای هنگام پرواز و فرود آن دیده می‌شود.
4 ـ دقت‌:
وقتی شخص انگشت سبابه را روی صورت و بقیه دستش را به صورت گره کرده در پایین صورتش قرار می‌دهد یعنی که با دقت است‌. این حالت نشان می‌دهد که شخص بادقت زیاد به صحبت‌های شما گوش می‌دهد و یک یک کلمات شما را می‌سنجد و در چهره او حالتی انتقادی به چشم می‌خورد.
5 - بدگمان‌:
انگشتهای گره شده زیر چانه و نگاه خیره نشان دهنده حالت تردید و دودلی است‌. او به صحبت‌های شما و صحت گفته‌هایتان تردید می‌کند. در این حالت ممکن است آرنج روی میز قرار گرفته باشد.
6 - بی‌گناه‌:
دستهایی که روی سینه قرار گرفته باشد، بهترین نمونه برای نشان دادن و حالت بی‌گناهی و درستکاری است‌. این حالت اثر باقیمانده از شکل سوگند خوردن است که دست را روی قلب قرار می‌دهند.
7 - مطمئن‌:
این حالت دستها در مردها نشان می‌دهد که به آنچه که می‌گویند اعتقاد و اعتماد کامل دارند و در خانمها کمتر دیده می‌شود. خانمها هنگامی که دست خود را به کمر می‌زنند نشان می‌دهند که به آنچه می‌گویند اطمینان دارند.
8 - مرموز:
دستهای به هم مشت شده زیر چانه نشان می‌دهد که شخص نظریاتش را پنهان می‌کند و به شما اجازه می‌دهد به صحبت خود ادامه دهید، تنها هنگامی که حرفهایتان پایان یافت به شما و نظریات شما حمله خواهد کرد.
9 - ظاهر ساز:
او آرام به نظر می‌رسد اما این آرامش پیش از توفان است‌. این حالتی است که بیشتر رؤسا به خود می‌گیرند تا خود را به گونه‌ای به زیردستان نزدیک کنند و در عین حال جاذبه آنها نیز کم نشود.
10 - آماده و موفق‌:
قرار دادن پاها روی هر چیز (روی صندلی‌، میز، سکو و... نشانه حالت مالکیت است‌... در یک میز گرد تنها رئیس اجازه دارد چنین حالتی داشته باشد و آرامش خود را نشان دهد.)
11 - اعتماد به نفس‌:
تکیه زدن به صندلی در حالتی که دستها پشت سر قفل شده نشان دهنده اعتماد به نفس قوی است‌. اگر شخصی در این حالت صحبت می‌کند به گفته‌های خود اعتماد دارد و اگر به صحبت‌های شما گوش می‌دهد به خود زحمت ندهید، او خود همه ماجرا را می‌داند!




    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
سه شنبه 87/5/29 ساعت 4:14 عصر

تمام افرادی که ما با آنها در ارتباطیم به دنبال گمشدة خود در این دنیای بزرگ می‌گردند. خود ما نیز به دنبال کسی هستیم که اگر اوقاتی را با او سپری می‌کنیم این دقایق از بهترین‌ها و به یاد ماندنی‌ترین لحظات زندگی مان باشد و هر چه شناخت ما از خود و سپس از اطرافیان بیشتر باشد ارتباطمان شکل بهتری به خود می‌گیرد. اگر بتوانیم در چند برخورد اول مخاطب‌مان را بشناسیم شاید بتوانیم از تنش و درگیری‌های بعدی جلوگیری کرده باشیم و یا شاید سرعت برقراری ارتباطمان بیشتر باشد.
افراد را از نظر روحی می‌توانیم به سه دسته 1 - بصری 2 - سمعی 3 - لمسی تقسیم کنیم و این از ضروری‌ترین دانستنی‌ها می‌باشد. ممکن است کسی هر سه حالت را داشته باشد اما به طور حتم یکی از این حالتها غالب است‌. حالا ببینیم که این کیفیت‌ها چگونه‌اند:
افراد بصری‌:
این افراد بیشتر به کیفیت‌های دیداری توجه دارند و تصاویر برای آنها اهمیت بیشتری دارد. سریع صحبت می‌کنند و... از حرکات دست بسیار استفاده می‌کنند و هر آنچه را تعریف می‌کنند به گونه‌ای می‌گویند که مخاطب تصویر آن را در ذهن خود ببیند.
افراد سمعی‌:این افراد بیشتر به شنیده‌ها توجه دارند. کلام و طنین و آهنگ را به خاطر می‌سپارند. هیجان کمتری دارند. آهسته صحبت می‌کنند و سعی می‌کنند که بیانشان شیوا و رسا باشد.
افراد لمسی‌: این افراد بیشتر به کیفیت‌های لمسی توجه دارند و از آنچه لمس کرده‌اند صحبت می‌کنند. خیلی آرامند حتی یک نوع رخوت و سستی را می‌توان در آنها دید. احساس آنها از دیگران عمیق‌تر است‌. برای شناخت این افراد تنها کافیست این قصه را به دقت بخوانید:
سه دوست با کیفیت‌های حسی متفاوت با هم به باغی می‌روند و هنگامی که برگشتند کافی است که از هر یک از آنها بپرسیم که گردش چطور بود؟ نفر اول می‌گوید: آنقدر زیبا بود که حد نداشت‌. آسمان آبی و درختها سرسبز، آب آنقدر زلال بود که کنار رودخانه معلوم بود. کاش با خودمان دوربین برده بودیم‌... آفرین‌، او یک فرد بصری است‌. نفر دوم اینگونه تعریف می‌کند: آدم واقعاً نیاز دارد گاهی از سر و صدای شهر دور باشد و به صدای طبیعت گوش دهد. صدای رودخانه آنقدر لذتبخش بود. باور کن پرنده‌ها قشنگ‌تر می‌خواندند... درست حدس زدید، او یک فرد سمعی است‌. نفر سوم می‌گوید: در آن سایه خنک که روی پوستمان وزش نسیم را کاملاً حس می‌کردیم و از همه بهتر وقتی بود که پاهایمان را در آب خنک فرو می‌بردیم‌... این که دیگر از همه راحت‌تر بود. او یک فرد لمسی است‌. متوجه شدید که به راحتی می‌توان این حالتها را در افراد مختلف تشخیص داد. حال دانستن این موضوع شما را در ارتباط قوی‌تر و صمیمیت و تأثیر گذاری بیشتر کمک می‌کند. با هر تیپی از افراد باید مثل خودش و براساس کیفیت حسی خودش رفتار کرد. این به معنای خلاف میل خود عمل کردن نیست‌، بلکه برای تأثیرگذاری بیشتر است‌. اگر لازم است از رئیس خود چیزی بخواهید، فرزندتان را در مورد موضوعی نصیحت کنید و یا همسر خود را راهنمایی کنید با دانستن این که با هر کسی با کیفیت حسی متفاوت چگونه رفتار کنید، بهتر می‌توانید ارتباط برقرار کنید و اطلاعات لازم را انتقال دهید.
با بصری‌ها چگونه رفتار کنیم‌؟ افراد بصری به هر آنچه به چشم آید بیشتر توجه می‌کنند. بصری‌ها عاشق گل اند. دوستدار هدیه دادن و هدیه گرفتن هستند. به کاغذ کادو و هدیه علاقه‌مندند. به این که از دید دیگران چگونه‌اند، خیلی اهمیت می‌دهند. با بصری‌ها باید پرشورتر و پرهیجان‌تر بود. باید خلاصه صحبت کرد. توضیح و تفسیر زیاد حوصلة آنها را سر می‌برد. از حرکات دست و چهره در هنگام صحبت بهره ببرید. برای بصری‌ها کادو ببرید. رفتاری مؤدبانه و محترمانه داشته باشید به احترام آنها بلند شوید، آنها از آدم‌های شُل و وِل متنفرند و عاشق هیجان‌اند.
با سمعی‌ها چگونه رفتار کنیم‌؟ سمعی‌ها به شنیده‌ها توجه دارند. به گفتار مؤدبانه و محترمانه‌. به اظهار علاقه گفتاری «به دوستت دارم‌.» به موسیقی و صدای خوش توجه نشان می‌دهند. با سمعی‌ها کمی آرام‌تر از بصری‌ها صحبت کنید. شمرده و متین باشید. تشویق‌تان بیشتر کلامی باشد. یک «آفرین‌» و «دوستت دارم‌» برای یک سمعی هزار مرتبه بیشتر از «یک هدیه‌» می‌ارزد. تند صحبت کردن با آنها بی‌ادبی تلقی می‌شود.
با لمسی‌ها چگونه رفتار کنیم‌؟
لمسی‌ها بسیار ملایم اند. آنقدر که به نظر بعضی‌ها شل و ولند. اما در ملایمت آنها متانت است‌. لمسی‌ها به آنچه با دست حس می‌کنند خیلی میانه گرمی دارند. لمسی‌ها را باید در آغوش کشید. دستانشان را به گرمی فشرد. آنقدر که با نوازش و در آغوش کشیدن و بوسیدن می‌توان محبت را به لمسی‌ها ابراز کرد با «دوستت دارم‌» و «هدیه‌» این کار میسر نیست‌. با لمسی‌ها ملایم صحبت کنید.
مثل این که دیگه بهتر از این نمیشه‌، همة عزیزانمان را می‌توانیم شاد کنیم‌. اما مواظب باشید درست تشخیص دهید.

    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
جمعه 87/5/25 ساعت 4:18 عصر

به یاد می آورم که مردم و وقایع نیرویی عامل ناراحتی من نیستند و بدین ترتیب از کلیه ناراحتی ها و فشارها رها می شوم .تنها نگرش ها و افکار و قضاوتهایم درباره افراد و وقایع است که می تواند مرا ناراحت و عصبی کند.

    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
جمعه 87/5/25 ساعت 4:15 عصر

    تمام افرادی که ما با آنها در ارتباطیم به دنبال گمشدة خود در این دنیای بزرگ می‌گردند. خود ما نیز به دنبال کسی هستیم که اگر اوقاتی را با او سپری می‌کنیم این دقایق از بهترین‌ها و به یاد ماندنی‌ترین لحظات زندگی مان باشد و هر چه شناخت ما از خود و سپس از اطرافیان بیشتر باشد ارتباطمان شکل بهتری به خود می‌گیرد. اگر بتوانیم در چند برخورد اول مخاطب‌مان را بشناسیم شاید بتوانیم از تنش و درگیری‌های بعدی جلوگیری کرده باشیم و یا شاید سرعت برقراری ارتباطمان بیشتر باشد.
    افراد را از نظر روحی می‌توانیم به سه دسته 1 - بصری 2 - سمعی 3 - لمسی تقسیم کنیم و این از ضروری‌ترین دانستنی‌ها می‌باشد. ممکن است کسی هر سه حالت را داشته باشد اما به طور حتم یکی از این حالتها غالب است‌. حالا ببینیم که این کیفیت‌ها چگونه‌اند:
    افراد بصری‌:
    این افراد بیشتر به کیفیت‌های دیداری توجه دارند و تصاویر برای آنها اهمیت بیشتری دارد. سریع صحبت می‌کنند و... از حرکات دست بسیار استفاده می‌کنند و هر آنچه را تعریف می‌کنند به گونه‌ای می‌گویند که مخاطب تصویر آن را در ذهن خود ببیند.
    افراد سمعی‌:این افراد بیشتر به شنیده‌ها توجه دارند. کلام و طنین و آهنگ را به خاطر می‌سپارند. هیجان کمتری دارند. آهسته صحبت می‌کنند و سعی می‌کنند که بیانشان شیوا و رسا باشد.
    افراد لمسی‌: این افراد بیشتر به کیفیت‌های لمسی توجه دارند و از آنچه لمس کرده‌اند صحبت می‌کنند. خیلی آرامند حتی یک نوع رخوت و سستی را می‌توان در آنها دید. احساس آنها از دیگران عمیق‌تر است‌. برای شناخت این افراد تنها کافیست این قصه را به دقت بخوانید:
    سه دوست با کیفیت‌های حسی متفاوت با هم به باغی می‌روند و هنگامی که برگشتند کافی است که از هر یک از آنها بپرسیم که گردش چطور بود؟ نفر اول می‌گوید: آنقدر زیبا بود که حد نداشت‌. آسمان آبی و درختها سرسبز، آب آنقدر زلال بود که کنار رودخانه معلوم بود. کاش با خودمان دوربین برده بودیم‌... آفرین‌، او یک فرد بصری است‌. نفر دوم اینگونه تعریف می‌کند: آدم واقعاً نیاز دارد گاهی از سر و صدای شهر دور باشد و به صدای طبیعت گوش دهد. صدای رودخانه آنقدر لذتبخش بود. باور کن پرنده‌ها قشنگ‌تر می‌خواندند... درست حدس زدید، او یک فرد سمعی است‌. نفر سوم می‌گوید: در آن سایه خنک که روی پوستمان وزش نسیم را کاملاً حس می‌کردیم و از همه بهتر وقتی بود که پاهایمان را در آب خنک فرو می‌بردیم‌... این که دیگر از همه راحت‌تر بود. او یک فرد لمسی است‌. متوجه شدید که به راحتی می‌توان این حالتها را در افراد مختلف تشخیص داد. حال دانستن این موضوع شما را در ارتباط قوی‌تر و صمیمیت و تأثیر گذاری بیشتر کمک می‌کند. با هر تیپی از افراد باید مثل خودش و براساس کیفیت حسی خودش رفتار کرد. این به معنای خلاف میل خود عمل کردن نیست‌، بلکه برای تأثیرگذاری بیشتر است‌. اگر لازم است از رئیس خود چیزی بخواهید، فرزندتان را در مورد موضوعی نصیحت کنید و یا همسر خود را راهنمایی کنید با دانستن این که با هر کسی با کیفیت حسی متفاوت چگونه رفتار کنید، بهتر می‌توانید ارتباط برقرار کنید و اطلاعات لازم را انتقال دهید.
    با بصری‌ها چگونه رفتار کنیم‌؟ افراد بصری به هر آنچه به چشم آید بیشتر توجه می‌کنند. بصری‌ها عاشق گل اند. دوستدار هدیه دادن و هدیه گرفتن هستند. به کاغذ کادو و هدیه علاقه‌مندند. به این که از دید دیگران چگونه‌اند، خیلی اهمیت می‌دهند. با بصری‌ها باید پرشورتر و پرهیجان‌تر بود. باید خلاصه صحبت کرد. توضیح و تفسیر زیاد حوصلة آنها را سر می‌برد. از حرکات دست و چهره در هنگام صحبت بهره ببرید. برای بصری‌ها کادو ببرید. رفتاری مؤدبانه و محترمانه داشته باشید به احترام آنها بلند شوید، آنها از آدم‌های شُل و وِل متنفرند و عاشق هیجان‌اند.
    با سمعی‌ها چگونه رفتار کنیم‌؟ سمعی‌ها به شنیده‌ها توجه دارند. به گفتار مؤدبانه و محترمانه‌. به اظهار علاقه گفتاری «به دوستت دارم‌.» به موسیقی و صدای خوش توجه نشان می‌دهند. با سمعی‌ها کمی آرام‌تر از بصری‌ها صحبت کنید. شمرده و متین باشید. تشویق‌تان بیشتر کلامی باشد. یک «آفرین‌» و «دوستت دارم‌» برای یک سمعی هزار مرتبه بیشتر از «یک هدیه‌» می‌ارزد. تند صحبت کردن با آنها بی‌ادبی تلقی می‌شود.
    با لمسی‌ها چگونه رفتار کنیم‌؟
    لمسی‌ها بسیار ملایم اند. آنقدر که به نظر بعضی‌ها شل و ولند. اما در ملایمت آنها متانت است‌. لمسی‌ها به آنچه با دست حس می‌کنند خیلی میانه گرمی دارند. لمسی‌ها را باید در آغوش کشید. دستانشان را به گرمی فشرد. آنقدر که با نوازش و در آغوش کشیدن و بوسیدن می‌توان محبت را به لمسی‌ها ابراز کرد با «دوستت دارم‌» و «هدیه‌» این کار میسر نیست‌. با لمسی‌ها ملایم صحبت کنید.
    مثل این که دیگه بهتر از این نمیشه‌، همة عزیزانمان را می‌توانیم شاد کنیم‌. اما مواظب باشید درست تشخیص دهید.

    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
جمعه 87/5/25 ساعت 4:15 عصر

    تمام افرادی که ما با آنها در ارتباطیم به دنبال گمشدة خود در این دنیای بزرگ می‌گردند. خود ما نیز به دنبال کسی هستیم که اگر اوقاتی را با او سپری می‌کنیم این دقایق از بهترین‌ها و به یاد ماندنی‌ترین لحظات زندگی مان باشد و هر چه شناخت ما از خود و سپس از اطرافیان بیشتر باشد ارتباطمان شکل بهتری به خود می‌گیرد. اگر بتوانیم در چند برخورد اول مخاطب‌مان را بشناسیم شاید بتوانیم از تنش و درگیری‌های بعدی جلوگیری کرده باشیم و یا شاید سرعت برقراری ارتباطمان بیشتر باشد.
    افراد را از نظر روحی می‌توانیم به سه دسته 1 - بصری 2 - سمعی 3 - لمسی تقسیم کنیم و این از ضروری‌ترین دانستنی‌ها می‌باشد. ممکن است کسی هر سه حالت را داشته باشد اما به طور حتم یکی از این حالتها غالب است‌. حالا ببینیم که این کیفیت‌ها چگونه‌اند:
    افراد بصری‌:
    این افراد بیشتر به کیفیت‌های دیداری توجه دارند و تصاویر برای آنها اهمیت بیشتری دارد. سریع صحبت می‌کنند و... از حرکات دست بسیار استفاده می‌کنند و هر آنچه را تعریف می‌کنند به گونه‌ای می‌گویند که مخاطب تصویر آن را در ذهن خود ببیند.
    افراد سمعی‌:این افراد بیشتر به شنیده‌ها توجه دارند. کلام و طنین و آهنگ را به خاطر می‌سپارند. هیجان کمتری دارند. آهسته صحبت می‌کنند و سعی می‌کنند که بیانشان شیوا و رسا باشد.
    افراد لمسی‌: این افراد بیشتر به کیفیت‌های لمسی توجه دارند و از آنچه لمس کرده‌اند صحبت می‌کنند. خیلی آرامند حتی یک نوع رخوت و سستی را می‌توان در آنها دید. احساس آنها از دیگران عمیق‌تر است‌. برای شناخت این افراد تنها کافیست این قصه را به دقت بخوانید:
    سه دوست با کیفیت‌های حسی متفاوت با هم به باغی می‌روند و هنگامی که برگشتند کافی است که از هر یک از آنها بپرسیم که گردش چطور بود؟ نفر اول می‌گوید: آنقدر زیبا بود که حد نداشت‌. آسمان آبی و درختها سرسبز، آب آنقدر زلال بود که کنار رودخانه معلوم بود. کاش با خودمان دوربین برده بودیم‌... آفرین‌، او یک فرد بصری است‌. نفر دوم اینگونه تعریف می‌کند: آدم واقعاً نیاز دارد گاهی از سر و صدای شهر دور باشد و به صدای طبیعت گوش دهد. صدای رودخانه آنقدر لذتبخش بود. باور کن پرنده‌ها قشنگ‌تر می‌خواندند... درست حدس زدید، او یک فرد سمعی است‌. نفر سوم می‌گوید: در آن سایه خنک که روی پوستمان وزش نسیم را کاملاً حس می‌کردیم و از همه بهتر وقتی بود که پاهایمان را در آب خنک فرو می‌بردیم‌... این که دیگر از همه راحت‌تر بود. او یک فرد لمسی است‌. متوجه شدید که به راحتی می‌توان این حالتها را در افراد مختلف تشخیص داد. حال دانستن این موضوع شما را در ارتباط قوی‌تر و صمیمیت و تأثیر گذاری بیشتر کمک می‌کند. با هر تیپی از افراد باید مثل خودش و براساس کیفیت حسی خودش رفتار کرد. این به معنای خلاف میل خود عمل کردن نیست‌، بلکه برای تأثیرگذاری بیشتر است‌. اگر لازم است از رئیس خود چیزی بخواهید، فرزندتان را در مورد موضوعی نصیحت کنید و یا همسر خود را راهنمایی کنید با دانستن این که با هر کسی با کیفیت حسی متفاوت چگونه رفتار کنید، بهتر می‌توانید ارتباط برقرار کنید و اطلاعات لازم را انتقال دهید.
    با بصری‌ها چگونه رفتار کنیم‌؟ افراد بصری به هر آنچه به چشم آید بیشتر توجه می‌کنند. بصری‌ها عاشق گل اند. دوستدار هدیه دادن و هدیه گرفتن هستند. به کاغذ کادو و هدیه علاقه‌مندند. به این که از دید دیگران چگونه‌اند، خیلی اهمیت می‌دهند. با بصری‌ها باید پرشورتر و پرهیجان‌تر بود. باید خلاصه صحبت کرد. توضیح و تفسیر زیاد حوصلة آنها را سر می‌برد. از حرکات دست و چهره در هنگام صحبت بهره ببرید. برای بصری‌ها کادو ببرید. رفتاری مؤدبانه و محترمانه داشته باشید به احترام آنها بلند شوید، آنها از آدم‌های شُل و وِل متنفرند و عاشق هیجان‌اند.
    با سمعی‌ها چگونه رفتار کنیم‌؟ سمعی‌ها به شنیده‌ها توجه دارند. به گفتار مؤدبانه و محترمانه‌. به اظهار علاقه گفتاری «به دوستت دارم‌.» به موسیقی و صدای خوش توجه نشان می‌دهند. با سمعی‌ها کمی آرام‌تر از بصری‌ها صحبت کنید. شمرده و متین باشید. تشویق‌تان بیشتر کلامی باشد. یک «آفرین‌» و «دوستت دارم‌» برای یک سمعی هزار مرتبه بیشتر از «یک هدیه‌» می‌ارزد. تند صحبت کردن با آنها بی‌ادبی تلقی می‌شود.
    با لمسی‌ها چگونه رفتار کنیم‌؟
    لمسی‌ها بسیار ملایم اند. آنقدر که به نظر بعضی‌ها شل و ولند. اما در ملایمت آنها متانت است‌. لمسی‌ها به آنچه با دست حس می‌کنند خیلی میانه گرمی دارند. لمسی‌ها را باید در آغوش کشید. دستانشان را به گرمی فشرد. آنقدر که با نوازش و در آغوش کشیدن و بوسیدن می‌توان محبت را به لمسی‌ها ابراز کرد با «دوستت دارم‌» و «هدیه‌» این کار میسر نیست‌. با لمسی‌ها ملایم صحبت کنید.
    مثل این که دیگه بهتر از این نمیشه‌، همة عزیزانمان را می‌توانیم شاد کنیم‌. اما مواظب باشید درست تشخیص دهید.

    نظرات دیگران ( )
<      1   2   3   4      >

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • تبریک مهرماه92
    اشک
    ولادت امام رضا علیه السلام
    و او که شاهد زندگی ماست...
    خدا گفت: در ملکوت من همیشه جایی برای تو هست ، بیا !
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  •  Atom 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • پیوندهای روزانه


  • مطالب بایگانی شده

  • ** مسوولیت مطالب به عهده صاحب وبلاگ می باشد** لینک دوستان من

  • لوگوی دوستان من

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  • document.write("
    "); else