اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بردباری، جامه دانشمند است، پس مبادا که آن را به تن نکنی [امام باقر علیه السلام ـ در نامه اش به سعد خیر ـ]
کل بازدیدها:----549947---
بازدید امروز: ----33-----
بازدید دیروز: ----28-----
mansour13

 

نویسنده: منصور حسین آبادی
شنبه 87/8/11 ساعت 10:56 عصر

متن حکایت

کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی توی یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از تو چاه بیرون بیاورد. برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زود تر بمیرد و زیاد زجر نکشد.

مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاکهای روی بدنش رو می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد سعی می کرد روی خاکها بایستد. روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و بیرون آمد.

شرح حکایت

مشکلات زندگی مثل تلی از خاک بر سر ما میریزند و ما مثل همیشه دو اتنخاب داریم. اول اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود.


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
شنبه 87/8/11 ساعت 10:50 عصر

زن جوانی در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید و بر روی یک صندلی نشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد.

مردی در کنارش نشسته بود و داشت روزنامه می‌خواند. وقتی که او نخستین بیسکوئیت را به دهان گذاشت، متوجه شد که مرد هم یک بیسکوئیت برداشت و خورد. او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت. پیش خود فکر کرد : بهتر است ناراحت نشوم. شاید اشتباه کرده باشد.

ولی این ماجرا تکرار شد. هر بار که او یک بیسکوئیت برمی‌داشت، آن مرد هم همین کار را می‌کرد. اینکار او را حسابی عصبانی کرده بود ولی نمی‌خواست واکنشی نشان دهد. وقتی که تنها یک بیسکوئیت باقی مانده بود، پیش خود فکر کرد : حالا ببینم این مرد بی‌ادب چکار خواهد کرد؟ مرد آخرین بیسکوئیت را نصف کرد و نصفش دیگرش را خورد. این دیگه خیلی پرروئی می‌خواست! زن جوان حسابی عصبانی شده بود.

در این هنگام بلندگوی فرودگاه اعلام کرد که زمان سوار شدن به هواپیماست. آن زن کتابش را بست، چیزهایش را جمع و جور کرد و با نگاه تندی که به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت. وقتی داخل هواپیما روی صندلی‌اش نشست، دستش را داخل ساکش کرد تا عینکش را داخل ساک قرار دهد و ناگهان با کمال تعجب دید که جعبه بیسکوئیتش آنجاست، باز نشده و دست نخورده!

خیلی شرمنده شد! از خودش بدش آمد ... یادش رفته بود که بیسکوئیتی که خریده بود را داخل ساکش گذاشته بود. آن مرد بیسکوئیت‌هایش را با او تقسیم کرده بود، بدون آن که عصبانی و برآشفته شده باشد! در صورتی که خودش آن موقع که فکر می‌کرد آن مرد دارد از بیسکوئیت‌هایش می‌خورد خیلی عصبانی شده بود. و متاسفانه دیگر زمانی برای توضیح رفتارش و یا معذرت‌خواهی نبود.

همیشه به یاد داشته باشیم که چهار چیز است که نمی‌توان آن‌ها را دوباره بازگرداند :
1. سنگ ........ پس از رها کردن!
2. سخن ............ . پس از گفتن!
3. موقعیت ... پس از پایان یافتن!
4. و زمان ........ پس از گذشتن!


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
جمعه 87/8/10 ساعت 11:3 صبح

          به نام هستی یکتا 

((ولادت حضرت معصومه(س) و روز دختر مبارکباد )) 

  به جان پاک تو ای دختر امام ، سلام به هر زمان و مکان و مقام سلام 

  تویی که شاه خراسان بود برادر تو بران مقام رفیع و براین مقام سلام

 به هر عدد که تکلم شود به لیل و نهار هزار بار فزون تر ز هرکلام سلام

صبح تا شب و از شام  تا طلیعه صبح بر استانه قدست علی الدوام سلام

 به پیشگاه تو ای خواهر شه کونین ز فرد خلیق به صبح و شام سلام

 منم که هرسر مویم به هر زمان گوید به جان پاک توای دختر امام سلام


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
پنج شنبه 87/8/9 ساعت 8:51 عصر

چشمانم بارانی ا ست دراین شبهای پاییزی و تنهایی با یادت تا ملکوت خداپرواز می کنم!
مددی کن ارباب که دلم گرفته........دعایمان کن!
که نه همین دعاهای شماست که ماراایمن می کنددرمقابل بدیهای این زمان...
یگانه محبوب! دیر زمانی است چشم های ما بی تاب و منتظر به افق های دور دست چشم دوخته اند تا تو از کرانه امید طلوع کنی، قفس تکرار روزهای هجران را بشکنی و اجازه دهی در آسمان وصالت پرنده شویم.
ای پاک و زلال! ببین برای دیدنت چقدر مشتاق و بی قراریم. تو به کوچکی و حقارت ما منگر. ای دریای عظیم، بیا و به قلبمان عزیمت کن. ای خورشید بی کرانه ازلی، دستان پر معنا و چشمان پر نیازمان را ببین و بر سجاده ای که نمازش عشق است، طلوع کن.
مولاجان، بگذار در بزم حضور به تماشایت بنشینیم و چشمان بی نور ما به سرمه خاک پایت روشن شود. ای عزیز زهرا، بیا که از کودکی بر پنجره فولادی عشق گره زده ایم تا تو از ره بیایی و عقده و گره دلمان را به دیدارت بگشایی.
در غم هجر رخ ماه تو در سوز و گدازیم تا به کی زین غم جانکاه بسوزیم و بسازیم
شب هجران تو آخر نشود رُخ ننمایی در همه دهر تو درنازی و ما گرد نیازیم

اللهم عجل لولیک الفرج مولانا صاحب الزمان


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
دوشنبه 87/8/6 ساعت 9:56 عصر

مادام کوری‌، سلامتی‌اش را از دست داد اما به اهدافش رسید و خدمت بسیار بزرگی به بشریت کرد. ادیسون هرگز از آزمایشها و تحقیقاتش ناامید و خسته نشد و هر روز امیدوارتر از قبل به کارش ادامه می‌داد. در زندگی سر تا سر پرفراز و نشیب همة انسانهای موفق ویژگی‌های مشترکی یافت می‌شود.
ممکن است که بسیاری از ما این روحیات و خصوصیات فردی را نداشته باشیم اما دانشمندان ثابت کرده‌اند که درخشش و موفقیت افراد در زمینه‌های مختلف تنها به 20% استعداد آنها و 80% تلاش و پشتکارشان بستگی دارد. هر کدام از ما ویژگی روحی و اخلاقی را می‌توانیم در خودمان خلق کنیم و یا از بین ببریم‌. ما نیز می‌توانیم از برترین‌ها باشیم اما باید بدانیم که همة موفق‌ها چگونه عمل کرده‌اند:
1 - بسیار صادق و درست کردار هستند:
همة کسانی که موفقیت را لمس کرده‌اند. همواره اصل درستکاری و صداقت را سرلوحة کارهایشان قرار داده‌اند. ممکن است بسیاری با فریب و نیرنگ به ظاهر پیروز باشند، اما به راستی این درستکاران هستند که تا انتهای خط، گوی سبقت را از دیگران می‌ربایند.
2 - محتاط هستند:
به خاطر همین ویژگی است که می‌توانند از همة موانع به راحتی عبور کنند و همه چیز را پشت سر بگذارند. آنها هرگز بی‌گدار به آب نمی‌زنند.
3 - سخت کوش و پرتلاش هستند:
برای این افراد زحمتکش پول بادآورده مفهومی ندارد. آنها لازمه رسیدن به موفقیت را سخت‌کوشی می‌دانند و برای رسیدن به موفقیت از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کنند.
4 - تشنه یادگیری هستند:
آنها علاقه بسیار زیادی برای یادگیری در هر زمینه‌ای دارند. انسانهای موفق‌، خودشان را بالا می‌کشند و همواره در مسیر رشد و بالندگی قدم می‌گذارند. آنها از تمام جنبه‌های زندگی و به خصوص از اشتباهاتشان درس عبرت می‌آموزند و از این کار ابایی ندارند.
5 - مهربان و صمیمی هستند:
تا به حال دقت کرده‌اید که انسانهای موفق چقدر مردم دار و اجتماعی و مهربان هستند. همین ویژگی‌های اخلاقی آنهاست که محبوبیت‌شان را بیشتر می‌کند و به آنها این توانایی را می‌دهد که سایرین را نیز در راه رسیدن به موفقیت یاری کنند.
6 - وفای به عهد می‌کنند:
قول دادن و به آن عمل کردن‌، اصلی است که میلیون‌ها انسان را در مسیر صحیح قرار داده و آنان را جزء افراد موفق می‌شمارد.
7 - در مواجه با مشکلات‌، به دنبال راه حل هستند:
به عقیده آنها مشکلات فرصتی است طلایی و گرانبها برای انجام دادن غیر ممکن‌ها. آنها به هیچ وجه از مشکلات نمی‌ترسند و شکایتی هم ندارند. انسانهای موفق‌، همواره در جست و جوی یافتن راه حل هستند.
تنها کافیست که از همین حالا این شاخص‌ها را در خودتان تقویت کنید. سپس متوجه می‌شوید که شما نیز وارد جاده موفقیت شده‌اید. همواره تصویر نهایی هدف و آرزویتان را بزرگ و پررنگ برای خودتان ترسیم کنید. یک مهندس ساختمان‌، هر روز که بر سر ساختمان در حال ساخت‌، حاضر می‌شود با در دست داشتن یک نقشه‌، تصویر نهایی را برای خودش تکمیل می‌کند. شما نیز چنین عمل کنید، نقشه به دست پیش روید و از اراده و قدرت بیکران الهی غافل نباشید.

    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
شنبه 87/8/4 ساعت 10:15 عصر

آرزوهای بزرگ
ته دل هرکس یه آرزوی بزرگ بود که در عین سادگی هرگز برآورده نشده بود... جارو می‌خواست یک‌بار هم که شده خودشو تمیز کنه... آینه می‌خواست خودشو ببینه... دوربین عکاسی آرزو داشت کسی یک‌بار از اون هم عکس بندازه... لغتنامه می‌خواست معنی خودش رو بفهمه...

بازگشت
گفت دیگه هرگز بر نمی‌گردم... راه خودش و گرفت و رفت... تا می‌تونست دور شد... غافل از این‌که کره زمین گرد بود...
 در
هی با کله می‌خورد به دری که خدا اونو بسته بود. گریه می‌کرد، بی‌تابی می‌کرد، دعا می‌کرد... اما انگار هیچ فایده‌ای نداشت... فکر می‌کرد خدا صدای اونو نمی‌شنوه... ناگهان چشمش به در دیگری افتاد که خداوند از روی رحمتش گشوده بود... سال‌ها بعد حکمت اون در بسته رو هم فهمید...
 اتاقک زیر شیروانی
زیرزمین از اول بهش حسودی می‌کرد چون اون خیلی بالاتر بود و حتماً خوشبخت‌تر...غافل از این‌که اتاقک زیر شیروانی هم در واقع زیرزمینی بیش نبود...

تقدیر
در زندگیش بی‌نهایت زحمت کشیده بود و بی‌نهایت هم پیشرفت کرده بود... اما هنوز ناراضی بود... حق هم داشت... تقدیر، سرنوشت او را از منفی بی‌نهایت کلید زده بود...

آفتابگردان
آفتابگردان هرگز راز این معما را نفهمید... که چرا رسوایی این عشق بر گردن او افتاد... مگر این آفتاب نبود که هر روز شرق تا غرب آسمان را می‌پیمود تا نور را به او هدیه بدهد...

گرما
لیوان آبِ یخ از گرما عرق کرده بود و تشنة یک جرعه آب بود...

پاک‌کن
مدادپاک‌کن تمام شده بود... نمی‌دانست باید خوش‌حال باشد یا ناراحت... خوشحال از پاک کردن اون‌همه اشتباه یا ناراحت از زیاد بودن آن‌ها...

مداد رنگی
قهوه‌ای پررنگ، قهوه‌ای کم‌رنگ، سرمه‌ای، آبی، سبز پررنگ و سبز کم‌رنگ، ارغوانی، قرمز، نارنجی و زرد همه میانجیگری کردند تا مداد سیاه و سفید از بی‌عدالتی غصه نخورند...

تقویم
چاپخانه همه تقویم‌ها را مثل هم چاپ کرد ولی تقویم روزهای هرکس با بقیه فرق داشت...



    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
جمعه 87/8/3 ساعت 11:37 عصر

25شوال
شهادت امام جعفر صادق (ع)
ششمین پیشوای تشیع انقلابی

برجسته‌ترین وجوه رسالت امام صادق

این برجسته‌ترین وجوه را می‌توان در دو محور زیر خلاصه کرد:
1- تدوین و تشریح مبانی نظری اسلام انقلابی ، همراه با مرزبندیهای دقیق آن .
2- سبک کار مترقیانه و دموکراتیک در مناظره با مخالفان
در رابطه با کار تدوین و تشریح مبانی نظری ، امام صادق گنجینه‌ یی نفیس و گرانبها از دستاوردهای نظری اسلام را از خود به ‌جای گذارد . او هم‌ چنین در کلاس درس خود انبوهی از متکلمان و عالمانی را تربیت کرد که به ‌نوبه خود به ‌بسط و تدوین مبانی فلسفی و نظری دانش اسلامی و ترویج آن در اقصی نقاط پرداختند و نقش پاد‌زهری را در مقابل آخوندهایی که در دستگاه خلیفه تربیت می‌شدند داشتند.
در مورد بحث آزاد و دموکراتیک با مخالفین و صاحبان اندیشه‌های مختلف فلسفی ، مناظره ‌های امام صادق با مخالفین ، زبانزد خاص وعام بود .‌
24 سال از دوران امامت امام صادق ، هم ‌زمان بود با 7 سال آخر حکومت هشام بن عبدالملک خلیفه بدنام اموی و قاتل امام محمد باقر و نیز تلاقی داشت با 17 سال از حکومت 4 خلیفه آخر امویها که آخرینشان مروان حمار نامیده می‌شد . در این مقطع امویها به ‌دست عباسیان سرنگون شدند . بنابراین مدت 10 سال از آخر امامت حضرت صادق با حکومت عباسیها هم ‌زمان بود . ‌این دوران یک فضای دموکراتیک به ‌وجود آمد که امام صادق از آن بیشترین استفاده را برای تبیین و تشریح نظری اسلام انقلابی و مرزبندیهای آن و ترویج آن در میان هزاران مشتاق و هنرجویی که پای درس او حاضر می‌شدند نمود و بدین ترتیب پایه‌ها و مبانی نظری اسلام را شکل داد .
سالهای آغاز امامت امام ششم تا آغاز حکومت عباسیان ، آکنده از جنبشهایی بود که به ‌خوانخواهی امام حسین سلاح به ‌دست می‌گرفتند . این جنبشها اغلب به ‌رهبری شخصیتهایی از بنی هاشم جریان می‌یافت و این خونخواهان نسبت به ‌خاندان علی اظهار ارادت می‌کردند . ‌خلفا هم فکر می‌کردند که امامان در این نهضتها دست دارند و به همین جهت همواره آنها را تحت نظر داشته و زیر تیغ می‌گرفتند .
برخی چپ رویهای جنبشهای خونخواهانه حتی به ‌میان شیعیان امام صادق نیز نفوذ کرده بود و باعث ضربه هایی به ‌نهضت مخفی شیعه می‌شد . ‌امام صادق این حقیقت را خطاب به ‌یکی از دوستدارانش چنین فرمود : « شتابزدگی نکنید . قسم به‌ خداوند که تا کنون سه بار این امر (یعنی به‌بار نشستن جنبش) نزدیک شده بود اما رازهای ‌‌آن ‌را ‌آشکار ساختید پس خداوند تحقق ‌‌آن ‌را ‌به ‌تأخیر انداخت . به ‌خدا قسم هیچ رازی برایتان نمانده و دشمن بیشتر از خودتان به‌ آن آگاه شده بود .»
مشی امام صادق ادامه همان مشی امام باقر بود . یعنی چهره راستین اسلام و تشیع انقلابی را در مبارزه علنی ترسیم می‌کرد و در مبارزه مخفی نیز نسل انقلابیون موحد و ساختار ارتباطات کار ساز و مستحکم آنانرا پدید می‌آورد . شبکه مخفی در همه جا و تا اعماق دربار خلیفه نیز نفوذ داشت و شیعیان را تغذیه می‌کرد . این خط خلفای بنی امیه را تماما نامشروع معرفی می‌کرد .


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
جمعه 87/8/3 ساعت 11:31 عصر

شاید این جمعه بیاید شاید........

دمی که بی تـو بــرآید، خـدا کنـد که نیـاید
الا که هستی مائی، خدا کنـد کـه بیـایی
شـب فراق تو جـانا، خـدا کنـد بـه سـرآید
سـرآیـد و تـو بـرآیی، خــدا کنـد کــه بیایی


هیچکس تو را نمی‌خواند. هیچکس ازتو نمی‌گوید. به چشمهای رهگذر که می‌نگرم اثری از دوری و فراق تو در آنها نمی‌بینم.
روزنامه‌ها را که ورق می‌زنم نام نیکوی تو کمتر به چشمهای کم سوی من می‌خورد. همه روزه به اخبار شهر و کشور و جهان توجه می‌کنم تا شاید خبری از تو بگوید اما تنها تویی که از خبرهای جهانی در امانی! سراغت را از هر زائر که بر سر راهم باشد می‌گیرم اما آنها هم مثل من، تو را ندیده‌اند یا دیده ولی نشناخته‌اند. من که در آخرین نقطه‌ی شعاع دایره‌ی دوستی تو بر خط مماس راه می‌روم و تحمل غربت و دوری تو را ندارم. پس آنها که به مرکز دایره نزدیکند چه حالی دارند؟
دوستدارانت، غربت و غیبت تو را چگونه تحمل می‌کنند؟
آیا آب گوارا از السلام علیک یا اباصالح المهدی (عج) ادرکنی
حلقوم آنها فرو می‌رود؟ آیا یاد تو از خاطر آنها می‌رود؟ آیا بر هر سفره‌ی غذا، دعای برتو فراموششان می‌شود؟
چگونه تو را از یاد ببرند درحالی که به برکت وجود تو نفس می‌کشند؟! چگونه فراموش کنند در حالی که به خاطر توست که روزی می‌خورند و در آسایشند؟
همه برخوان گسترده تو میهمانیم و همه روزه به برکت تو از خواب برمی‌خیزیم. آیا بی توجهی ما را بخششی هست؟! آیا راهی به تو داریم تا ما را ببخشایی و از این همه ناشکری و ناسپاسیمان در گذری؟
آیا به من عنایت می‌کنی تا به اخباری از دوستانت که گوشه و کنار از تو یاد می‌کنند کنجکاو شوم ؟ خبر برگزاری سمینارهایت، شب شعرها و نوشته‌هایی که برای تو چاپ می‌شود. دعایی که برای تو به آسمان می‌رود، فریادهایی که تو را می‌خوانند، همه را بشنوم و لااقل از شنیدن آنها خوشحال شوم به هرکس برسم از تو بگویم و از تو بشنوم.
ای کاش می‌توانستم یاد تو را در لابه‌لای هر قلبی جای دهم تا با هر تپش تو را بخواند.
ای کاش می‌توانستم نام تو را بر سر در تمام خانه‌های شهرم نصب می‌کردم.
ای کاش هر وقت به هر مغازه که سر می‌زدم نام تو را میدیدم.
ای کاش به هر اداره که مراجعه می‌کردم چشمم به نام زیبای تو می‌افتاد.
ای کاش همه تو را می‌خواستند و همه تو را می‌خواندند.
ای کاش همه نوشته‌هایی که در وجود نازنین تو و قیام عظیم توست، مورد استقبال همگانی قرار می‌گرفت. در آن صورت هیچ نویسنده‌ای بی یاد تو قلم را به دست نمی‌گرفت .
نام تو هر کجا که بلند آوازه گردد، برکت با خود به همراه دارد و به یقین اگر همه بر عهد خود ثابت و پایدار می‌ماندیم، برکت از بالا و پائین بر ما نازل میشد. اینک نیز اگر به هوش آئیم و توبه کنیم و از سهل‌انگاریهای قبلی دست برداریم و دل به تو بدهیم و راه خود را به سوی تو راست کنیم، یقین دارم که ولوله‌ی نامت جلوی هر زلزله‌ای را می‌گیرد.

اللهم عجل الولیک الفرج

    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
پنج شنبه 87/8/2 ساعت 5:10 عصر

دو چشمم منتظر بر در چو یعقوب از غم یوسف
که شاید پیک مصری را بدین درگه گذر آید
جهان در انتظار و من به امیدم که تا روزی
همایون طلعتم مهدی به امر کردگار آید
********************************************

قطعه گمشده از پر پرواز کم است
یازده بار شمردیم و یکی باز کم است
این همه آب که جاریست نه اقیانوس است
عرق شرم زمین است که سرباز کم است

*****************************************
آفتابا بس که پیدایی نمیدانم کجایی
دور از مایی و با مایی نمیدانم کجایی

*****************************************
اللهم عجل لویک الفرج

    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
چهارشنبه 87/8/1 ساعت 6:35 عصر

17 روش شاد زیستن

ما با ارایه این مقاله قصد نداریم شما را مدام شاد نگاه داریم، بلکه بیشتر مایلیم تا به جای احساس ناراحتی، خشم، افسردگی و اضطراب، حداقل یک یا چند بار در روز شادی را حس کنید.
به چند نکته زیر توجه کنید. لازم نیست همه نکات را رعایت کنید به آن مواردی بپردازید که بیشتر برایتان کارساز است.
در حال زندگی کنید
در لحظه باشید! به طور مثال بهتر است که هنگام صرف شام با خانواده به جای نگرانی برای قرار ملاقات روز آینده با پزشک تان، به غذا، جمع خانواده و صحبت تان فکر نمایید.
بلند بخندید
پیش بینی احساس شادی، میزان هورمون "اندروفین" و هورمون های دیگری را که به خوشی و آرامش شما می انجامد افزایش می دهد و در عین حال تولید هورمون اضطراب را کاهش می دهد. دانشمندان دانشگاه کالیفرنیا 16 نفر را که همگی معتقد بودند، تماشای یک فیلم برای آنها خنده دار بود را مورد بررسی قرار دادند. سه روز قبل به نیمی از آنها گفته بودند که این فیلم کمدی است. این دسته از افراد قبل از تماشای این فیلم متوجه تغییرات بیولوژیکی در بدنشان شدند. وقتی به تماشای فیلم پرداختند، میزان هورمون اضطراب در بدنشان به طور چشم گیری کاهش یافت. این در حالی بود که میزان هورمون های شادی بخش افزایش داشت.
خوب بخوابید
بهتر است که روزانه برای مدتی کوتاه استراحت کنید و شب ها هم در حالی که کتاب می خوانید و حداکثر تا ساعت 10 شب، به رختخواب بروید و بخوابید. این راهکار برای بهبود خلق و خو و نیز چشم اندازتان نسبت به زندگی مؤثر است.

 به موزیک گوش دهید                                                    
تحقیقات حاکی از آن است که شنیدن موسیقی آرام قسمتی از مغز را فعال می کند که باعث شادی می شود. در ضمن این راهکار به کسب آرامش هم می انجامد.
این روش به طور آزمایشی در گروهی از افراد بالغ در حین عمل جراحی چشم انجام شد و نتایج نشان داد که این افراد نسبت به کسانی که در سکوت عمل شده بودند، تعداد ضربان قلب، فشار خون و فعالیت قلبی کمتری داشته اند.
منظم باشید                                       
با وجود شلوغی میز کارتان که پر از کاغذ، مجله و صورت حساب است، یا کابینت آشپزخانه تان که بسیار نامنظم است و نیز دفترچه چک تان که در طی 6 ماه اخیر هنوز تسویه نشده، نمی توانید تمرکز کنید و نفس عمیق بکشید.
به علاوه با انجام کارهای تکراری روزانه مثل جارو زدن، گردگیری و شستشوی زمین هم می توانید به آرامش و شادی برسید(البته فقط در صورتی که این کارها را با تمرکز کامل انجام دهید).
نه بگویید                                                              
کارهایی را که در اولویت نیستند و از آنها لذت نمی برید را از برنامه زندگی خود حذف نمایید.
برای انجام کارهایتان لیستی تهیه نمایید                          
هیچ چیز بهتر از این نیست که وظایف تان را بنویسید. این کار باعث می شود تا اهداف تان را شناسایی کرده و تنش و نگرانی را از وجودتان دور کنید. سپس مطمئن شوید که آیا همه وظایفتان را به خوبی انجام داده اید.

برای انجام هر کاری، زمان مشخصی را اختصاص دهید.
دکتر "ادوارد سوئارز" یکی از استادان روان پزشکی در دانشگاه دوک معتقد است: "افرادی که در یک زمان به انجام چند کار می پردازند، بیشتر به بیماری فشار خون مبتلا می شوند."
زمانی که با تلفن صحبت می کنید، به جای انجام همزمان شستشوی لباس ها یا نظافت آشپزخانه، بهتر است به راحتی بنشینید و به مکالمه خود تمرکز کنید و نیز زمانی که با کامپیوتر کار می کنید به کار یا پروژه دیگری نپردازید.
بهتر است که ابتدا کار نخست را به اتمام برسانید سپس به کار دیگری بپردازید.
باغبانی کنید
همان طور که تنفس هوای تازه و انجام حرکات ورزشی باعث کاهش اضطراب می شود و فرد را سرحال و سرزنده می کند، انجام امور باغبانی مثل زدودن علف های هرز باغ یا باغچه، تماشای رشد دانه ای که به گیاه تبدیل شده و گل می دهد و نیز هرس شاخ و برگ درختان که ممکن است فقط چند ساعتی وقتتان را بگیرد، نیز حس شادی و آرامش را در وجودتان زنده می کند.
برای مدتی به اخبار نشریات و رسانه ها گوش ندهید
برای یک هفته هیچ روزنامه ای را نخوانید، به هیچ اخباری گوش نکنید و به عناوین اخبار هم اهمیت ندهید، با این کار از دنیای پُر تنشی که این خبرها برای ما ساخته اند دور می شوید. در عوض زمانی را به عبادت، پیاده روی، شرکت در کلاس های یوگا یا مدیتیشن اختصاص دهید.
ایمان خود را محکم کنید
دکتر "دیوید مایر" استاد روان شناسی دانشکده "هوپ" هلند معتقد است "پس از بررسی های بسیار به این نتیجه رسیدیم که افراد با ایمان شادتر از کسانی هستند که پایه های اعتقادی سست دارند و بهتر می توانند با مشکلات و ناراحتی ها مقابله نمایند. اعتقاد و ایمان به زندگی بسیاری از افراد معنا می بخشد، قدرت پذیرش آنها را زیاد می کند، آنها را به عالم معنویت و دنیایی غیر از دنیای مادی سوق می دهد."
شکرگزار نعمت هایی باشید که خداوند به شما عطا کرده است
افرادی که روزانه زمانی را به تفکر در مورد نعمت هایی که خداوند به آنها عطا کرده (مثل سلامتی، دوستان، خانواده، آزادی، تحصیلات و...) اختصاص می دهند، بسیار شاد و سرحال اند.
گیاهان دارویی مناسب را بو کنید
بوییدن گیاهان یکی از راهکارهای مؤثر در کاهش اضطراب و ایجاد شادی است.

یکی از تحقیقات نشان داد افرادی که در معرض بوی گیاه رزماری قرار گرفتنه بودند، کاهش قابل توجه ای در اضطراب داشته اند، آگاهی شان بیشتر شده و سریع تر هم به حل مسایل ریاضی می پرداختند. از طرفی بوییدن گیاه استوخودوس هم باعث افزایش دسته ای از امواج مغزی می شود که آرامش را در بدن تقویت می کنند.
به مکان های آرام پناه ببرید
مساجد، امامزاده ها، مزارهای ائمه و علمای دین، کتابخانه، موزه و باغ ها دنیایی از آرامش هستند و برای مقابله با دنیای پر از تنش امروزی بسیار کار سازند.
در ضمن، می توانید مکان های مناسب و آرامی را که به منزلتان نزدیک است انتخاب کنید و در مواقع ناراحتی به آنجا پناه ببرید.
برای کمک به دیگران داوطلب شوید
کمک کردن به دیگران باعث می شود تا بسیاری از مشکلات خودتان هم برایتان حل شود و در ضمن باعث ارتباط اجتماعی بیشتر نیز می گردد.
از آنجایی که افراد شاد بیشتر از دیگران مایل به کمک دیگران کمک هستند، هم یاری با دیگران، شادی و رضایت فرد را افزایش می دهد.
یکی از تحقیقات حاکی از آن است که کمک داوطلبانه باعث افزایش شادی، رضایت از زندگی، عزت نفس، تسلط بیشتر به زندگی، سلامت بدنی و کاهش اضطراب می شود.
زمانی را به تنهایی بگذرانید
با وجود این که بهترین پادزهر برای درمان اضطراب ارتباط با دیگران است، اما گاهی اوقات تنهایی برای واکنش بهتر نسبت به مشکلات، لازم و ضروری است. شما می توانید به تنهایی پارک بروید یا به تماشای یک فیلم خوب بپردازید و یا ساده تر اینکه به کتاب داستان هایتان و یا لوازم قدیمی نگاهی بیندازید.

به دوستان نزدیکتان اهمیت دهید
یکی از تحقیقات انجام شده در مورد 1300 نفر حاکی از آن است که کسانی که دوستان نزدیک و صمیمی بیشتری دارند، نسبت به آنهایی که فقط یک یا دو دوست صمیمی دارند، فشار خون، چربی و قند خون و هورمون اضطراب شان کم تر است.
به طور کلی زنان بیش از مردان از روابط دوستانه خود با خانواده و همسرشان لذت می برند.


    نظرات دیگران ( )
<      1   2   3   4   5   >>   >

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • تبریک مهرماه92
    اشک
    ولادت امام رضا علیه السلام
    و او که شاهد زندگی ماست...
    خدا گفت: در ملکوت من همیشه جایی برای تو هست ، بیا !
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  •  Atom 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • پیوندهای روزانه


  • مطالب بایگانی شده

  • ** مسوولیت مطالب به عهده صاحب وبلاگ می باشد** لینک دوستان من

  • لوگوی دوستان من

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  • document.write("
    "); else