پيام
+
....در روز دوم دي ماه 88 مصادف با ششم محرم مشغول تدريس بودم ؛كه تلفن همراهم زنك خورد وبرادرم گفت سريع بيا خانه ي با با ؛ نمي دانم چگونه به آنجا رسيدم ؛ در بازكردم ديدم همه در حال گريه وشيون و زاري هستند ؛ تازه فهميدم بعداز 10 ماه از مرگ مادر ؛ پدر هم به سوي او شتافت ...چقدر سخت است درد بي پدري و بي مادري ...جهت تسلي دلم به اين ماه دل خوش دارم ...
توحيدي
88/10/6
نيلوفر
تسليت مي گم انشاالله که ديگه غم نبينيد.
گروه شيمي
اميدوارم خداوند ايشان را قرين رحمت بي پايان خود فرمايد و يادمان باشد كه مرگ آغاز زندگي دوباره است.
توحيدي
تسليت ميگم
توحيدي
تسليت عرض ميكنم