سلام دوست گرامي
خواندني و تامل برانگيز بود ممنون
ياد اين شعر افتادم :
سالها دل طلب جام و جم از ما مي كرد
و انچه خود داشت ز بيگانه تمنا مي كرد
گوهري كز صدف كون و مكان بيرون بود
طلب از گمشدگان لب دريا مي كرد
سلام
جالب بود
آب در كوزه و ما تشنه لبان مي گرديم
بوي سيب