اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر کس ادعا کند که به انتهای دانش رسیده است، نهایت نادانی خود را آشکار ساخته است . [امام علی علیه السلام]
کل بازدیدها:----549282---
بازدید امروز: ----9-----
بازدید دیروز: ----12-----
mansour13

 

نویسنده: منصور حسین آبادی
سه شنبه 89/1/31 ساعت 6:36 عصر

روز پرستار مبارک

پایگاه اطلاع رسانی پرستار و پرستاری

پایگاه اطلاع رسانی پرستار و پرستاری

روز پرستار بر شما سپید پوشان صحنه پرستاری و سلامت مبارک باد


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
سه شنبه 89/1/31 ساعت 6:34 عصر

پایگاه اطلاع رسانی پرستار و پرستاری


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
شنبه 89/1/7 ساعت 1:0 صبح

 

    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
یکشنبه 88/9/15 ساعت 10:41 صبح

غدیر خم، بزرگترین عید شیعیان
همه ما از واقعه تاریخی که در روز هجده ذی حجه سال دهم هجرت به وقوع پیوسته و مسلمانان همه ساله آنرا به عنوان بزرگترین عید خود، جشن میگیرند، مطلع هستیم.
همه ما جمله "هرآنکه من مولای او هستم، علی مولای اوست" را بارها شنیده ایم و به آن ایمان داریم.
جشن عید غدیر در ایران
عید غدیر بعد ازعید باستانی نوروز مهمترین و با ارزش ترین عید در نزد مردم ایران است. شور و حال وصف ناپذیری که در این عید وجود دارد در اعیاد دیگر همچون فطر و قربان دیده نمی شود و دلیل آن همانطور که بیان شد به خاطر عشق و علاقه ای است که مردم ما به حضرت علی بن ابیطالب (ع) دارند.
رسم بر آن است که صبح روز عید، مردم به دیدار و دست بوسی سادات و ذریه امیرالمومنین (ع) می روند و ادای احترام به سادات می نمایند و سادات نیز ضمن پذیرائی با شربت و شیرینی و اهداء هدیه ای به رسم یاد بود از مهمانان قدردانی می نمایند.
بازار جشن و سرور و عروسی نیز در این روز بسیار پر رونق است و علاوه بر آن در این روز، خانواده نوعروس و تازه داماد هدایایی به زوج تازه میدهند و در بعضی از مناطق، این هدایا با آداب و رسوم خاصی تهیه و تقدیم میشود. به خصوص اگر یکی یا هردو آنها سید باشند، مراسم مهمتر و با شکوهتر خواهد بود.
در این روز مردم بهترین و زیباترین لباسهای خود را می پوشند، خود را معطر به بهترین عطرها می نمایند و با چهره ای خندان و شادمان به دید و بازدید میپردازند.در این روز افراد بسیاری روزه می گیرند و به مومنین قرض و اطعام می دهند.
مردم اعتقاد دارند پولی که به عنوان هدیه از سادات گرفته اند نباید خرج نمایند بلکه به عنوان تبرک و برکت در نزد خود نگهداری کنند.
در شب عید غدیر در مساجد و حسینیه ها مراسم جشن و سرور و مولودی خوانی برپاست. همچنین در منازل سادات و علما نیز مداحان و شاعران در وصف مولا علی (ع) و غدیرخم مولودی خوانی می نمایند. سادات نیز چند روز مانده به عید غدیر خم اقدام به خانه تکانی و گردگیری منازل خود می کنند و خود را آماده پذیرایی از مهمانان آماده کنند.
اما آنچه در زیر میخوانید شرح کوتاهی از واقعه ای است که حجت پیامبر را بر پیروانش تمام کرد و دین اسلام را به دینی پایدار و بی خدشه مبدل ساخت. این نوشته از سایت "مرکز اطلاع رسانی موسسه فرهنگی شهید آوینی" تهیه شده است.
آخرین حج
در سال دهم هجرت، زمانی که پیامبر اکرم (ص) دریافت به زمان رحلت خود نزدیک میشود، بی وقفه میکوشد تا زمان حضورش را در میان مسلمانان پربارتر نماید و به همین دلیل، زیباترین و دقیق ترین مراسم حج را به اتفاق یاران خود انجام داد.
در آن روزها بیمارى سختى (آبله یا حصبه) در مدینه شایع بود که بسیارى از مسلمانان را از این سفر محروم مى داشت با این حال دهها هزار نفر با پیامبر همراه شدند. مورخان، همراهان آن حضرت را چهل هزار، هفتاد هزار، نود هزار، 114 هزار، 120 هزار و 124 هزار نفرنوشته اند ولى با این همه حق این است که بگوییم چنان جمعیتى در رکاب آن حضرت حرکت کردکه شمارش بر جز خدا پوشیده است.
اینان کسانى بودند که از مدینه مى آمدند، ولى تعداد حاجیان به این عده منحصر نمى شد زیرا اهل مکه و ساکنان حومه آن و کسانى که از یمن در رکاب على (ع) آمده بودند نیز در حج شرکت داشتند.
دلیل انتخاب محل غدیر خم
پس از پایان یافتن این حج که به الوداع، حجة الاسلام، حجة البلاغ، حجة الکمال و حجة التمام خوانده اند با پایان گرفتن مراسم حج پیامبر (ص) به سوى مدینه حرکت کرد هنگامى که به سرزمین رابغ رسید، در محلى که غدیر خم نام داشت، جبرئیل امین بر او نازل شد و پیامى بدین شرح از پروردگار بر او تلاوت کرد.
اى رسول ما! آنچه را از سوى پروردگارت بر تو نازل شده به مردم برسان و اگر این کار را انجام ندهی، رسالت خود را به انجام نرسانده اى و خدا تو را از مردم ایمن خواهد کرد همانا خداى، قوم کفرپیشه را هدایت نمى کند.
این پیام الهى ماموریتى خطیر بر عهده پیامبر اکرم (ص ) مى گذاشت، اعلان چیزى که باید همگان ازآن باخبر شوند و اگر چنین نکند گویاکارى صورت نداده است.
بنابراین بهترین موقعیت براى اعلام چنین پیامى همین جا بود، جایى که راه مصر و عراق و مدینه و حضرموت و تهامه از هم جدا مى شود و همه حاجیان ناگزیر از آن مى گذرند. غدیر خم مناسب ترین محلى بود که مى توانست چنین پیام پر اهمیتی رابه گوش همگان برساند.
مهمترین خطبه پیامبر اسلام
پیامبر، پس از جمع شدن تمام حجاج و در زیر خورشید تابان، از یاران خود خواست تا زیر چند درخت کهنسال را بروبند و با رویهم گذاردن جهاز شتران منبرى بلند برافرازند، سپس بر فراز منبر برآمد و خطبه اى بدین شرح ایراد کرد:
"ستایش مخصوص خداوند است از او کمک مى خواهیم و به او ایمان مى آوریم و بر او توکل مى کنیم و از شر نفس و بدى کردارمان به او پناه مى بریم ، خدایى که هدایت کننده اى نیست آنکه رااو گمراه سازد و گمراه کننده اى نیست هر که را او هدایت کند گواهى مى دهم که معبودى جزخداى یگانه نیست و محمد بنده و فرستاده اوست."
"من پیش از شما به حوض کوثر مى رسم و شما در کناره حوض بر من وارد خواهید شد،حوضى که عرض آن به اندازه فاصله صنعا تا بصرى است ، و در آن جامهایى است از نقره به شماره ستارگان، حال بنگرید که پس از من با دو میراث گرانبها چگونه رفتار مى کنید."
مردى از میان جمعیت فریاد برآورد: یا رسول اللّه ! آن دو چیز گرانبها چیست ؟
فرمود: یکى از آن دو که بزرگتر است ، کتاب خداست یک طرفش در دست خدا و طرف دیگرش به دست شماست ، پس آن را محکم نگه دارید تا گمراه نشوید و دیگرى که کوچکتر است ، عترت و خاندان من است و خداى نیکى کننده آگاه به من خبر داده است که این دو هرگز از هم جدا نمى شوند، تا در لب حوض در قیامت به من رسند من هم از خدا همین را خواسته ام، پس شما ازآنها پیشى نگیرید که هلاک مى شوید و از آنها وا نمانید که هلاک مى شوید."
سپس دست على (ع )را گرفت و بلند کرد، آنگاه فرمود: اى مردم! چه کسى نسبت به مؤمنان از خود ایشان سزاوارتر است ؟
گفتند: خدا و رسولش بهتر مى دانند.
فرمود: خدا مولا و سرپرست من است و من مولا و سرپرست مؤمنانم و من نسبت به مؤمنین ازخود ایشان سزاوارترم پس هر کس من مولا و سرپرست اویم ، على مولا و سرپرست اوست." این جمله را سه بار تکرار کرد.
سپس گفت : "خداوندا! دوستى کن با هر کس که با على دوستى کند، و دشمنى کن با هر کس که على را دشمنى کند، دوست بدار هر کس که على را دوست مى دارد، و دشمن دار هر کس او رادشمن مى دارد، یارى کن هر کس را که یاریش کند و بى یاور بگذار هر کس تنهایش گذاردو حق را همواره با على بدار هر طرف که باشد .
اى مردم باید حاضران، این پیام را به غایبان برسانند."
چون خطبه نبوى به پایان رسید امین وحى براى بار دوم نازل شد و او را به این پیام مفتخر ساخت:
"امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم و راضى شدم که اسلام دین شما باشد (اسلام را به عنوان دین براى شما پسندیدم)"
پیامبر اکرم(ص) پس از دریافت این پیام مسرت بخش ، فرمود:"اللّه اکبر! که دین کامل و نعمت تمام گشت و پروردگارم به رسالت من و ولایت على بعد از من راضى شد" .

    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
پنج شنبه 88/9/12 ساعت 11:11 عصر

مردم دوستی علی (ع) و علی دوستی مردم، یکدیگر را تصدیق می کنند و نشان می دهند که بزرگ، کسی است که دوستدار نیکی باشد و در راه آن شهید شود. علی (ع) همان شهید بزرگوار است.

در میان انسانها، خوبی های بسیار سراغ داریم که مورد توجه و علاقه آنها هستند، هر گاه به خیر و نیکی ستمی برسد، در واقع به همه انسانها ستم شده است و هر گاه خیر و نیکی مورد تعظیم قرار گیرد همه انسانها مورد تعظیم قرار گرفته اند.

اگر صفحات تاریخ را بررسی کنید. این حقیقت مسلم را می یابید که در میان شخصیت های بزرگ، کمتر کسی را می توان یافت که همانند علی بن ابی طالب (ع) مورد علاقه و محبت و تعظیم و تجلیل و حمایت انسانها قرار گرفته باشد و حوادث و وقایع زندگی او، این چنین مورد توجه قرار بگیرد.

این محبت در دلها موج می زند و وجدان آدمی را از انحراف حفظ می کند و در عرصه تابش آن باطل و تبهکاری خوار می گردد.

چنین محبتی انسان را در پناه حق قرار می دهد و وجدان او را نگهبان و پاسداری می کند.

حتی در این محبت آنچنان خاصیت شگفت انگیزی است که ملوان کشتی را که از بالا و پایین دچارحادثه گشته و مسافرانش غرق شده یا در آستانه غرق شدن هستند و بادهای مخالف از هر سو او را تهدید می کند نجات می دهد.

آری علی (ع) در گذرگاه تاریخ به عنوان امام حق و نیکی همانند کوهی استوار قرار گرفته به گونه ای که حوادث کوبنده و بادهای سخت آن را متزلزل نمی کند.

آنان که با علی بن ابی طالب(ع) دشمنی می کردند خود گمراه شدند و دیگران را هم گمراه ساختند، سرانجام سربه زیر خاک فرو بردند و خاموش شدند و از آنها نام و نشانی جز لعن و نفرین انسانهای خشمگین باقی نماند.

وجدان پاک انسانها درباره آنها این طور قضاوت کرد که از بین رفتند و ذلیل شدند.

اگر گناه و زشتی و تبهکاری در پیشگاه وجدان انسان ارزش داشته باشد، آنها هم ارزشی دارند.

پسر ابوطالب شعله ای فروزان در دلها و حرارتی نیرو بخش در جانها و منطقی شفابخش درعقلهاست. او را سخنی است حکیمانه و اخلاقی است بزرگوارانه، خداوند هرگز آسمان را زمین، و زمین را آسمان نمی کند! تاریخ گواه صحت این مدعاست.

شخصیت علی (ع) از هر جهت برای مردم شگفت انگیز است. رشته محبت او از هر طرف به قلب های ایشان پیوند یافته است. بسیارند کسانی که درباره این گوهر یکتا سخن گفته اند و شگفتی و محبت خود را ابراز داشته اند، همه آنها در یک نقطه تلاقی می کنند و بر سر یک موضوع اتفاق نظر دارند که علی(ع) نمونه والای فکر و بیان است.

او شخصیتی است که به نور وجدان روشن می شود. از همین جهت است که او سزاوار شگفتی و شایسته محبت عمیق است.

در میان مردم هستند کسانی که نشان پیامبری بر سینه اسرار آمیز علی (ع) می زنند. این مساله چندان تعجب آور نیست، زیرا یکی از بارزترین صفات علی (ع) این است که با مردان بزرگ جهان بشری در یک نقطه تلاقی می کند.

این مردان بزرگ نسبت به انسانها سمت پدری دارند، اما نه پدر جسمانی که به مساله زناشویی و تولید نسل مربوط می شود. بلکه پدری آنها نمونه ای از پیوند انسان به انسان و زندگی آنان به یکدیگر است.

بنابراین، پدری آنها وسیعتر وعمیقتر از پدری نسبی و معمولی است. این پدران انسانیت برتر و والاتر از آنند که در چارچوب ویژگی های قومی یا ملی محصور شوند. تاریخ کوشش کرده است که این کار را انجام دهد. اما آنها از هر قید و شرطی آزادند و تاریخ باید در این مورد کنار گذاشته شود.

از این جهت است که می بینید علی (ع) در جهان آن روز، همچون پدری روحانی است که بسیاری از مردم با همه اختلافاتی که داشتند خود را به او منسوب می کردند. آنها پناهگاهی می جستند که مظهر واقعی ارزشهای انسانی باشد. این پناهگاه کسی غیر از علی (ع) نبود. او پدر همه شهیدان است. فرزندان روحانی او با شهادت وی به خویشتن تسلیت گفتند.

علی (ع) آن بزرگمردی است که وجدان بشری در برابر تاریکی های خود خواهی، از او روشنی می گیرد، همان خود خواهی هایی که زمامداران عصری علی (ع) و اکثر زمامداران تاریخ در آن سقوط کرده اند.

علی (ع) آن بزرگمردی است که وجدان ها و اندیشه ها را آنچنان به حرکت در آورد که در جریان خود دیگر به کمکی احتیاج پیدا نکرد و زمان و مکانی را در آن تاثیری نبود.

حق جویان و عدالت خواهان در میان مردم پناهگاهی جز علی (ع) نداشتند.

او پدری مهربان بود که سایه بلند خود را بر سر کسانی می گسترد که احساس می کردند بیداد گران عدالت را با ستم خود از بین می برند وعاطفه را با سنگدلی پایمال می کنند و نیکی را با تبهکاری نابود می سازند و دولت و سلطنت خود را براساس گناه و ظلم بنیانگذاری کرده اند.

پیروان امام که در ظلمات تاریخ با نور هدایت او گام برمی داشتند چنان دلهایشان از محبت او مالامال بود که زبان و قلم از شرح آن ناتوان است. جانبازی آنان در این راه به گونه ای است که در تاریخ نمونه آن را نتوان یافت.

جرج جرداق


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
جمعه 88/8/8 ساعت 10:21 عصر



    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
سه شنبه 88/7/21 ساعت 10:52 عصر

نگاه مهربان امام صادق علیه السلام به جوانان، همراه با بزرگداشت ‏شخصیت، تکریم استعدادها و صلاحیت‏ها، احترام به نیازها و توجه به قلب‏هاى ‏پاک و زلال آنان بود و اقبال جمع جوانان به سوى امام علیه السلام فرایند عملکرد و رفتار متین، محبت‏آمیز، حکیمانه و سرشار از خلوص وعاطفه آن حضرت بود، بدان حد که سخنش بر اریکه دل آنان مى‏نشست، زیرا گرایش جوان به خوبى، نیکى و زیبایى بیشتر و سریعتر ازدیگران است. پدیده‏اى که امام بدان اشاره نموده مى‏فرماید:

«انهم اسرع الى کل خیر»؛ جوانان  زودتر از دیگران به خوبی ها روى مى‏آورند.

دین به انگیزه جوان در بنا و آراستن هویت او پاسخ مى‏دهد، چرا که آدمى داراى عطشى است که فقط با پیمودن راه خدا فرومى‏نشنید؛ از این رو امام صادق علیه السلام، یادگیرى بایدها و نبایدها و اندیشه‏هاى سبز دین را از ویژگی هاى دوران جوانى مى‏داند. و گاه نسبت ‏به آن دسته از جوانانى که «علم دین‏» نمى‏دانند و در پى ‏آن نمى‏روند، رنجیده خاطر مى‏گردد.
رفتار و سخن امام صادق ع ترجمان حقیقى این فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله است که فرمود:

«اوصیکم بالشبان خیرا، فانهم ارق افئده‏»؛سفارش مى‏کنم شما را که، با جوانان به خوبى و نیکویى رفتار کنید، چرا که آنان نازک دل و عاطفى‏ترند.

امام ضمن توجه به روح لطیف و احساس آرمانى جوانان، یاران ‏و نزدیکان خود را نیز به دقت و توجه در این نکات رهنمون مى‏ساخت. از جمله، یکى از یاران امام به نام «مؤمن طاق‏» براى پیام ‏رسانى و تبلیغ دین، مدتى را در شهر بصره گذراند. وقتى که به ‏مدینه بازگشت، خدمت امام صادق علیه السلام رسید، حضرت از او پرسید:

-به بصره رفته بودى؟

-آرى!

-اقبال مردم را به دین و ولایت چگونه دیدى؟

-بهخدا اندک است! مى‏آیند ولى کم!!

-جوانان را دریاب، زیرا آنان به نیکى و خیر از دیگران ‏پیشتازترند.

گزیده‏اى از منشور جوان را در اندیشه صادق آل محمد صلی الله علیه و آله مرور مى‏نماییم:

  کوچ عصر 

جوانى «فرصت نیکو» و «نسیم رحمت‏» است که باید به خوبى از آن بهره جست و با زیرکى، ذکاوت و تیزبینى آننعمت‏ خدا داد را پاس داشت؛ زیرا که این فرصت، «ربودنى‏» و «رفتنى‏» است و ضایع ساختن آن، چیزى جز غم، اندوه و پشیمانى را براى دوران پس ‏از آن به ارث نمى‏گذارد.

زندگى کوتاه است و فرصت زودگذر! تنها سرمایه‏ گرانبهاى ما وقت است که بازگشتى ندارد، از این رو بزرگترین فن ‏بهتر زیستن، بهره جستن از فرصت هاى بى‏نظیرى است که بر ما مى‏گذرد؛این سخن امام صادق علیه السلام را باید جدى گرفت:

«من انتظر عاجلة الفرصة مواجله الاستقصاء سلبته الایام فرصته،لان من شان الایام السلب و سبیل الزمن الفوت‏»(5)؛ به هرکس فرصتى دست دهد و او به انتظار بهدست آوردن فرصت کامل، آن‏ را تاخیر اندازد، روزگار همان فرصت را نیز از او برباید، زیرا کار ایام، بردن است و روش زمان، از دست رفتن.

پس از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله، مکتب‏ اهل‏بیت علیهم السلام به عنوان «ثقل اصغر» در جایگاه حقیقى دین، خوش درخشید، ولیکن ‏افراد و گروه هایى نیز به عللى!! در برابر این اندیشه قرار گرفته، با طرح «قرائت مختلف از دین‏» به مقابله با معارف ‏معصومان علیهم السلام پرداختند و مع الاسف تاریخ فرهنگ و معارف ‏اسلامى ما همیشه شاهد عرصه گردانى و فریب افکار عمومى از سوى‏ خالقان دیدگاه هاى دینى بود.

    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
یکشنبه 88/7/5 ساعت 11:13 عصر

آغاز سال تحصیلی 88-89 را به تمامی همکاران ،دانشجویان  و دانش آموزان گرامی تبریک عرض نموده و در سایه تائیدات الهی و توجهات  امام عصرعج،این سال را    با موفقیت و پیشرفتهای درخشان برایتان آرزومندم . 

npicture_mehr.jpg


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
یکشنبه 88/4/14 ساعت 6:5 عصر

*.میلاد با سعادت امام علی (ع) مبارک.*
 
مردی از تبار نور

مردی می آید از تبار نور، از تبار عاشقان و شوریدگان. مردی که محمد (ص) از گل خنده های نگاه او نشاط می یابد و ابوطالب در نیمه شب های بیداری دل، با او راز دل می گوید و فاطمه بنت اسد باغ چشمانش را به روی او می گشاید تا گل شادمانی را آبشار لبخند او شکوفا کند. مردی که طلوع مهرانگیز نگاهش دیگر بار حلاوت وصال و عشق را در چشمه لایزال به جان پاکان می نوشاند و پیاله حیات عاشقان از نگاهش لبریز می شد. علی، فصیح ترین شعر حیات و زیباترین آواز آفرینش بود.
 
طبیب دردمندان

یاس ها و نرگس ها در بی کران های گذرگاه هستی، عرشیان و زمینیان را در هاله ای از عطر و رویا می برند؛ چرا که عطر وجودشان را از وجود علی (ع) به ودیعت گرفته اند! آب های همه دریاها از انعکاس نام او می درخشند و می خندند و نسیم های بهاری، در وزش لابه لای شاخ و برگ های بیدهای مجنون نام او را زمزمه می کنند و نغمه خوش طنین نام اوست که این گونه بلبلان عاشق را به ترنم در آورده است و بهشت برای خاطر او تمام زنبق هایشان را نثار زمینیان کرده است! او علی است؛ طبیبی که هر کجا که لازم باشد بر زخم ها مرهم می نهد و دل های نابینا و گوش های ناشنوا و زبان های بی کلام را درمان می کند. او علی (ع) است که غفلت و نادانی و حیرت و سرگردانی را معالجه و روشنی های حکمت و عرفان را تقدیم دل ها و جان های تشنه عاشقان الهی می کند.

علی علیه‏السلام تجلی زیباترین‏ها<\/h3>

زیباترین ولادت: شرافت ولادت در مهبط وحی و فرودگاه فرشتگان الهی؛ یعنی کعبه، تنها، افتخار اوست. زیباترین نام: نام او از نام خدا مشتق شد؛ علی.

زیباترین معلم: در محضر برترین وجود هستی زانوی آموختن بغل گرفت؛ در مکتب رسالت.

زیباترین ایثار: در شب نیرنگ کفر باوران برای قتل پیامبر، او بود که شجاعانه شمشیرها را انتظار کشید.

زیباترین عبادت: غرق در بحر دلدادگی، بی‏خود از خود، تیر را این هنگام باید از پای او بیرون کشید.

زیباترین حماسه: بدر، احد، خیبر، خندق؛ کدام کس را یارای هماوردی با اوست.

زیباترین سخنان: سخنش فروتر از سخن خالق و فراتر از سخن مخلوق بود؛ برادر قرآن.

زیباترین شهادت: هنگام عشق‏بازی با خدا، در محراب بندگی!


درود
دوستان عزیزم ،فرخنده میلاد کعبه زاد حماسه و مهرورزی، مولود کعبه،یگانه جانشین پیامبر (ص) ، نور غدیر ، نور ولایت مولی الموحدین حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام را بر پیروان ، شیعیان و مسلمانان ایران و جهان تبریک و شاد باش عرض می کنم
همچنین روز پدر را به تمامی پدران زحمتکش تبریک و از خداوند متعال طول عمر و سلامتی برای تمامی پدران ایران زمین را خواستارم.
<\/h3>

    نظرات دیگران ( )
نویسنده: منصور حسین آبادی
شنبه 88/3/30 ساعت 6:9 عصر

وصیت‌نامه دکتر شریعتی:
باید زبانی برای حرف زدن با مردم بیاموزیم

دکتر علی شریعتی در وصیت نامه‌اش ‌
تاکید کرده است: نخستین رسالت ما کشف بزرگ‌ترین مجهول غامضی است که از آن کمترین
خبری نداریم و آن "متن مردم" است و پیش از آن که به هر مکتبی بگرویم
باید زبانی برای حرف زدن با مردم بیاموزیم.

به مناسبت سی و دومین سالگرد درگذشت دکتر علی
شریعتی بخش هایی از وصیت نامه وی بدین شرح منشر می‌شود:

خدا را سپاس می‌گزارم که عمر را به خواندن و
نوشتن و گفتن گذراندم که بهترین"شغل" را در زندگی مبارزه برای آزادی
مردم و نجات ملتم می‌دانستم و اگر این دست نداد بهترین شغل یک آدم خوب، معلمی است
و نویسندگی و من از هیجده سالگی کارم، این هر دو. و عزیزترین و گران‌ترین ثروتی که
می‌توان به دست آورد، محبوب بودن و محبتی زاده ایمان، و من تنها اندوخته‌ام این، و
نسبت به کارم و شایستگیم، ثروتمند، و جز این، هیچ ندارم. و امیدوارم این میراث را
فرزندانم نگاه دارند و این پول را به ربح دهند و ربای آن را بخورند که حلال‌ترین
لقمه است.

و حماسه‌ام این که کارم گفتن و نوشتن بود و یک
کلمه را در پای خوکان نریختم. یک جمله را برای مصلحتی حرام نکردم و قلمم همیشه
میان من و مردم در کار بود و جز دلم یا دماغم کسی را و چیزی را نمی‌شناخت و فخرم
این که در برابر هر مقتدرتر از خودم متکبرترین بودم و در برابر هر ضعیف‌تر از خودم
متواضعت‌رین.

و آخرین وصیتم، به نسل جوانی که وابسته آنم. و
از آن میان به خصوص روشنفکران، و از این میان بالاخص شاگردانم که هیچ‌وقت جوانان
روشنفکر همچون امروز نمی‌توانسته‌اند به سادگی مقامات حساس و موفقیت‌های سنگین به
دست آورند اما آنچه را در این معامله از دست می‌دهند بسیار گرانبها تر از آن چیزی
است که به دست می‌آورند.

و دیگر این سخن یک لا ادری فرنگی که در ماندن
من سخت سهیم بوده‌است که "شرافت مرد همچون بکارت یک زن است. اگر یک بار لکه
دار شد دیگر هیچ چیز جبرانش را نمی‌تواند".

و دیگر این که نخستین رسالت ما کشف بزرگ‌ترین
مجهول غامضی است که از آن کمترین خبری نداریم و آن "متن مردم" است و پیش
از آن که به هر مکتبی بگرویم باید زبانی برای حرف زدن با مردم بیاموزیم و اکنون
گنگیم. ما از آغاز پیدایشمان زبان آنها را از یاد برده‌ایم و این بیگانگی، قبرستان
همه آرزوهای ما و عبث کننده همه تلاش‌های ماست.

و آخرین سخنم به آن‌ها که به نام روشنفکری،
گرایش مذهبی مرا ناشناخته و قالبی می‌کوبیدند، این که:

دین چو منی گزاف و آسان نبود / روشن تر از
ایمان من ایمان نبود // در دهر چو من یکی و آن هم کافر! / پس در همه دهر یک مسلمان
نبود
ایمان در دل من، عبارت از آن سیر صعودی‌ای است که پس از رسیدن به بام عدالت
اقتصادی به معنای علمی کلمه و آزادی انسانی به معنای غیر بورژوازی اصطلاح در زندگی
آدمی آغاز می‌شود.

 


    نظرات دیگران ( )
<      1   2   3   4   5   >>   >

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • تبریک مهرماه92
    اشک
    ولادت امام رضا علیه السلام
    و او که شاهد زندگی ماست...
    خدا گفت: در ملکوت من همیشه جایی برای تو هست ، بیا !
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  •  Atom 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • پیوندهای روزانه


  • مطالب بایگانی شده

  • ** مسوولیت مطالب به عهده صاحب وبلاگ می باشد** لینک دوستان من

  • لوگوی دوستان من

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  • document.write("
    "); else